پست‌ها

Ultimatum

یك: خواست روشن من این است: آفیس (یو. ان. ایچ. سی. آر آنكارا آفیس) باید هر چه سریعتر یك جواب روشن و رسمی در مورد درخواست پناهندگی من به من بدهد الف: اگر جواب قبولی باشد مراحل جابجایی به كشور ثالث باید هر چه سریعتر طی شود و این سرعت باید رسما توسط آفیس تضمین شود ب: اگر جواب نه باشد آفیس باید این جواب را بصورت كتبی به من ابلاغ كند و همچنین یك فتوكپی نیز از پشت و روی برگه استینافی كه پر كرده ام و به آفیس داده ام به من داده شود ج: در هر صورت و در هر شرایطی _حتی در صورت دریافت اعتبارات و بودجه های كلان تحقیقاتی_ من هیچگونه مسولیت و تعهدی در مورد یك نابغه مفید بودن و تهیه و ارایه محصول و یا هر گونه دستاوردی از تحقیقاتم و یا حتی پرداختن به تحقیقات محض ندارم و حق دارم فقط به زندگی معمولی خودم فكر كرده و بپردازم دو: چنانچه آفیس تا روز 11.09.2007 اقدامات لازم را انجام ندهد و یا اقداماتی بی ربط یا ناكافی انجام دهد من مجبور خواهم شد شغلم را رها كرده و در مقابل آفیس دست به اعتصاب غذا بزنم الف: اگر این اعتصاب بیش از سه روز طول بكشد و تو (حقیقت) نیز بر سر غرب عذاب آسمانی نازل نكرده و غرب را ویران نكنی...

No title

وقتشه وقتشه رفتن وقتشه وقتشه از تو گذشتن وقتشه فرصت تولد دوباره نيست مردن دوباره من وقتشه ديگه ديره واسه گفتن اين كلام آخرينه فرصت زجه نمونده لحظه هاي واپسينه ديگه با عاطفه دشمن واسه دلتنگي رفيقم توي شط سرخ نفرت بي صداترين غريقم من عروسك كدوم بازي وحشت من صداي قحطي كدوم تبارم كه مثل تولد فاجعه سردم كه مثل حادثه آرامش ندارم سرد و ساده و شكسته آينه قديمي يم من با چراغ و گل غريبه با غبار صميمي يم من مي مونم زير هجوم سنگي آوار كينه واسه بازيچه نبودن آخرين بازي همينه وقتشه وقتشه رفتن وقتشه وقتشه از تو گذشتن وقتشه

Reflexion to Office

چرا من باید برای نفس كشیدن توضیح ارایه كنم! یك زندگی معمولی حق من است. من فقط یك ویزا و بلیط ساده خواسته بودم و حتی ورك شاپ و امكانات ادامه تحقیقات نیز نخواسته بودم. اما غاصبان جایگاههای نمایندگی معاصرین برای پاسخگویی, آنقدر درگیر جنگ و محروم از خیر و بركت و نور و نان هستند كه بجای استقبال از من با تیمهایی از كارشناسان ادبیات و فلسفه و ارتباطات فقط به نان خوردن من توجه و تمركز داشته و به حیف نان بودن من تاكید می كنند و كمكشان به من كه در زمینه های متفاوتی نیازهایی روشن به كمك و مساعدت و همكاری دارم این است كه نسبت آنچه بیماریهای روانی من نامیده می شود ابراز نگرانی كرده و به معالجهء من با قرصهایی كه همچون مواد مخدر تخریبگر است بیندیشند. اما من همانی هستم كه هستم نه آنچه حیوانات جنگل از من می فهمند. من نمی خواهم شكرگزاری نسبت به خودم _ بعنوان یكی از نوابغی كه برای آماده تر و شایسته تر و برازنده تر شدن هوم جهت حضور خیر و بركت و نور و نان مفید بوده اند _ را به غرب آموزش دهم. من نمی خواهم عبارات, جملات و پاراگرافهای تاءسف انگیزی از خودم در آثاری كه ممكن است مرجع پژوهشگران آینده باشد به جا ...

No Ultimatum

یو. ان. ایچ. سی. آر دفتر آنكارا با سلام و آرزوی موفقیت و شادی برای شما بهار امسال هم رو به اتمام است اما من هیچ تمایلی برای ورود به مرحله اولتیماتوم ندارم. چون هر چند ممكن است ورود من به این مرحله برای آن نهاد عیب نباشد اما برای من عیب است. لطفا مرا مجبور نكنید وارد این مرحله غیر قابل بازگشت شوم با تشكر علی اكبر ابراهیمی 29.05.2007

شرم بر ایران

تحقیقات من باید در ایران تداوم می یافت و پروژه ام باید در ایران اجرا می شد و غرب باید در كنار محصولات پروژه ام با نام من آشنا می شد و از تمایل من به جهانگردی استقبال می كرد و من دنیا را در مدت زمان محدودی می گشتم و باز به خانه ام ایران بر می گشتم. اما افسوس بر ایران. نفرین بر ایران من در ایران فرصت كافی برای پرداختن به تحقیقات و ادامه دادن تحقیقاتم نیافتم و پروژه ام از اجرای محدود نیز دور ماند و من از شناخت كامل و ساختن و معرفی كردن دستاوردی جذاب و قدرتمند محروم ماندم اگر غرب اندكی از خیر و بركت و نور و نانی را كه سهم خود من و حق خود من از زندگی بود چند سال پیش به من می داد تا من آن را جلوی اسلام بی سر و پا قرآن بی سر و پا و ایران بی سر و پا بیاندازم خیلی از مشكلاتی كه آن پستان و پلیدان با من داشتند حل می شد. اما افسوس بر غرب. نفرین بر غرب ایران از توسری زدن به من خوشش می آمدو به این كار عادت كرده بود. یكی از نتایج ستمگری ایران این بود كه دیدار مصاحبه و آشنایی من با غرب هم به ابتذال كشیده شد در تاریخ 04.05.2007 یكبار دیگر یو. ان. ایچ. سی. آر به من توهین كرد و بخاطر اینكه از وی خواس...

Repugnant Wait

I am want a clear and official "Yes" or "No" reply from UNHCR about my refugee request in UNHCR Ankara office. aliakbar Ebrahimi من یك جواب "آری" یا "نه" روشن و رسمی از "یو. ان. ایچ. سی. آر" دفتر آنكارا درباره درخواست پناهندگی م می خوام علی اكبر ابراهیمی

Union

تصویر
and also this is a new loge: www.forcriticism.blogfa.com