اولتیماتوم به یو. ان. ایچ. سی. آر _ 2006
چنانچه یو. ان. ایچ. سی. آر تا پنج روز پیش از امروز خبر جواب قبولی درخواست پناهندگی ام را بوسیله سایت دفتر نمایندگی یو. ان. ایچ. سی. آر در ترکیه به اطلاع من نرساند من تا سه روز پیش از امروز حق دارم خودکشی کنم و اگر از این حقم استفاده نکردم تنگ نظران زوال پرستی که به زنده بودن من اعتراض دارند, تا امروز حق دارند که اگر جرات کشتن مرا دارند به این کار مبادرت ورزند.
لازم به ذکر است که من به هیچ وجه قصد خودکشی یا مسوول کشی نداشته ام و این اولتیماتوم صرفا به منظور یک:تحقیر ایران (کشور هرت و پرت), دو: تحقیر کاردستی تو (آفرینش, هستی), سه: اعمال فشارهای ملموس بر ناتو و پنتاگون برای انجام وظایف و مسوولیتهایشان در قبال ایران مبنی بر همکاری های نظامی و امنیتی با ملت ایران, نه برای مقابله با برنامه هسته ای ایران که در درجه اول برای رهایی و آزادی ملت _افسون شده, خوابانده شده, مورد ظلم و سرکوب قرار گرفته و بین خواب و بیداری مردد, معلق و شرمگین و سرخورده درمانده_ ایران از بند استبداد تا حدی که این ملت خودش بتواند با همکاری نمایندگان اصلی ایران در مورد برنامه هسته ای کشورش با جهان متمدن مذاکره کند و چهار: بمنظور اعمال فشار دیپلماتیک بر یو. ان. ایچ. سی. آر صادر گردیده است.
من مسوول صدور این اولتیماتوم نیستم و اگر قرار است همه در مورد این اولتیماتوم مسوول باشند من باید یکی از آخرین مسوولین باشم. من قصد خودکشی نداشته ام. مخصوصا قبل از خودکشی مسوولین اصلی تیره روزی ملت! اتفاقا من آنقدر زندگی را دوست دارم که حتی اگر لایق نان خوردن نیز نباشم باز هم حاضرم نانی را که می خورم صدقه سر تو بشناسم و صدقه سر تو بنامم. تا بترکد هر چه حسود, تبهکار و جنایتکار است و کشته شود دشمن.
و تو یعنی خدای مطلق (که مطلق و کامل و فراتر از غایت آمال العارفین هر سه جهانی), خدای آرمانی یعنی کانون خواست فطری و تاریخی مردم که در اینجا و اکنون مبنی بر استقلا ل, آزادی و پیشرفت است و بالاخره تو یعنی خدای واقعی که ملت هستی.