خودشان نخواستند

اگر انتخابات سال 88 ایران به تقابل میان اصلاح طلبان و اصولگرایان منجر نمی شد شاید می توانستم در ایران بمانم. کاش می شد. متاسفم. حتی یک وام یازده میلیون تومانی از حکومت ایران خواسته بودم تا به وضعیت کسب و کارم در ایران سر و سامان بدهم. اما در فضای سیاسی ایران معاصر آنقدر ناله و نفرین, کشت و کشتار و جنگ و دعوای ارث و میراث بود که همگی ترجیه دادیم از هم دور باشیم. چگونه می توانستم سرخوردگی سرکوب شدگان را ببینم و با ماندن در ایران بگویم که شرایط را بعنوان شرایط عادلانه پذیرفته ام؟ چگونه می توانستم حسرت و اندوه را در چهره همه طرفهای سیاسی و توده های مردم ببینم و ادعا کنم که در ایران شاد و خوش هستم؟

باز هم برمی گردم, نگران نباشید. اگر بخواهید و لااقل خودتان بدانید که من برای چه باید برگردم و خرد جمعی داشته باشید و خرد جمعی تان شرایط آمدن مرا فراهم نموده و هزینه های آمدن مرا پرداخته باشد و بصورت شفاف و برای اهدافی مشخص از من دعوت کند باز هم _بطور موقت_ بر می گردم. به خدا می سپارمتان.

علی اکبر ابراهیمی

اسفند ماه 1388

پست‌های معروف از این وبلاگ

یک فرصت استثنایی دیگر برای کشورهای 5+1

بیانیه 31 آگوست اکبر

روسیه در گرفتن پانصد دلار من از ترکیه و ایران تعلل کرده است