بازی "اختلافات شخصی گنده لاتها", جایگزین انتخابات شد
در ایران انتخابات حذف شده و تمدن غرب مسوول است.
چرا ناشکری کردید؟ چرا محاسبه سود و زیان نکردید؟ شما مگر که بودید؟ نه همانهایی بودید که مرا پشت درهای بسته سازمان ملل تنها رها کرده بودید و داشتید در ایران برای خودتان می دریدید و می چرید ید!؟
خط و نشان کشیدند که ایران بدون محاسبه سود و زیان, پاکستان و هرج و مرج می شود و سبز ها مجبور شدند به گزینه "افتخار کردن به رفسنجانی" قناعت کنند و حداقلی ترین نتایج را پی گیرند. بدین ترتیب آنهمه پویش موج سوم و ستاد هشتاد و هشت و حرکتهای مدنی, متمدنانه و با شکوه هیچ!؟ بدین ترتیب سبزها قبول کردند که وارد بازی "اختلافات شخصی سران جمهوری اسلامی با هم" بشوند. اما باز هم به سبزها رحم نشد و سپس نیز جنبش هچگاه نتوانست به رفسنجانی افتخار کند و فقط رفسنجانی به جنبش و مردم افتخار کرد!
در قلمرو من همه اینها تقصیر غرب است و من از غرب طلبکارم. اگر شرایط بهتری داشتم شاید بهتر توانسته بودم به کشورم کمک کنم. اعضای پویش موج سوم و ستاد هشتاد و هشت و نیروهای نظامی کشور صاحبان اصلی ایران هستند و انسان آرمانی هر یک از اتاقهای فکر متنوع جنبش سبز در خارج از کشور هر کدام یک خاتمی هستند که به اعضای ستاد هشتاد و هشت و موج سوم و به نظامیان کشور_اعم از سپاه و ارتش و ...._ دلبسته و مدیونند.
یعنی برای پویش موج سوم و ستاد هشتاد و هشت, خاتمی و موسوی گزینه هایی قبل از اینهمه مصیبت بودند. و امروز خاتمی و موسوی بقدر کافی بجای دیگران تیر باران شده اند و خود نیز از همراهان هستند و نه هدف اصلی. بعبارتی, دولت آن است که بی خون دل آید به کنار . امروز هر یک از رهبران سیاسی ایرانی که در خارج از کشور به سر می برند یک خاتمی آزمایشی هستند که موج سوم و ستاد هشتاد و هشت در مورد ایشان تصمیم گیری خواهد کرد.
طرحی برای توسعه دمکراسی در ایران دارم و اعمال فشارم فقط و فقط بر روی تمدن غرب خواهد بود. در اینجا یکبار دیگر از غرب می خواهم شرایط و تسهیلات مهاجرت مرا فراهم نماید تا من بتوانم در شرایط بهتری به چرایی برخورداری حکام غرب و جمهوری اسلامی از امنیت و محرومیت محمد رضا جلایی پورها و شهاب طباطبایی ها از "حقوق خود بدست آورده ابتدایی خویش" بیندیشم. چنانچه به زودی پکیج مهاجرتی ام را نیابم غرب را ناراحت می کنم.