نهمین سالروز 4 خرداد 1388 مصادف با 25 می 2009 را گرامی می دارم
نهمین سالروز
4 خرداد 1388
مصادف با
25 می 2009
را گرامی می دارم
بیان نامه، مانیفستو، آچیکلامای اکبر
من در چهارم خرداد ماه ۱۳۸۸
از ترکیه به ایران آمدم.
آن اقدام من مهمترین نقطه عطف سیاسی در گذشته، حال و آینده زندگی من بوده است.
قبل از آن مقطع زمانی، من باید به موفقیتهایی در عالی ترین سطوح در زمینه های علمی، فرهنگی، هنری، صنعتی، مالی، سیاسی و دیگر عرصه ها می رسیدم، که نرسیده بودم.
آن عقب ماندگی موجب عدم اجرای خدمات رسانی به موقع من به ایران و جهان شد و به من و کشور و جهانم صدمه زد و آسیب و خسارت وارد کرد.
کشورهای ۵+۱ را در اینمورد مقصر و مسوول شناختم و می شناسم و آنها باید پاسخگو می شدند که نشدند و باید پاسخگو شوند.
تشخیص دادم آنها مقصر و مسوولند،
چونکه استقلال و آزادی کشورم ایران را با استبداد و استعمار از من گرفته و موجب بی ثباتی و عقب ماندگی من شده بودند
و حتی پس از آنکه در اواخر ۲۰۰۵ به سازمان ملل مراجعه کرده بودم نیز اجازه نداده بودند که سازمان ملل به درخواست پناهندگی و مهاجرت من پاسخ ردی یا قبولی دهد و این عدم صدور مجوز برای پاسخگو شدن سازمان ملل در مقابل اکبر را تا هنوز نیز ادامه داده اند
و به دیگر دلایلی که پس از سال ۲۰۰۹ یعنی طی نه سال اخیر و بخصوص پس از برجام توسط خودم تئوریزه و تبیین و به تدریج و بطور پراکنده منتشر شده است.
طی نه سالی که از آن مقطع زمانی می گذرد نیز کشورهای ۵+۱ از یک اقدام منظم، صریح و قاطع برای فراهم شدن زمینه اعمال اراده سیاسی اکبر در ایران مبنی بر "اصلاحات در حد تغییر رژیم و با کمترین هزینه برای ایران" دریغ ورزیده و حتی در مواردی برخلاف آن گام برداشته اند و در ازای دست یافتن به منافعی مالی و غیر مالی، از تثبیت حکومت فاسدان و ظالمان و دروغگویان و ریاکاران بر ایران و از بی ثبات سازی ایران و از تضعیف توان دفاعی و نظامی ایران ابا نداشته اند.
آنها موضوعات اتمی و تجاری و مالی خودشان در قبال ایران را بر موضوعاتی از قبیل شفافیت مالی، حقوق بشر، دمکراسی و .... ترجیه و اولویت دادند و فشار بر ایران را نه برای اهداف واضح خیر و صواب که برای اهداف سیاه شر اعمال کردند و بدین ترتیب شکل بدی از دخالت در استقلال، آزادی و دیگر امور داخلی و خارجی یک کشور را در قرن بیست و یکم به نمایش گذاشتند.
در این مدت استعدادها و نبوغ من نیز در اثر توقف مطالعات و پژوهشهای علمی اکبر
و در اثر مشاهده سرکوب جنبش سبز ملت ایران
به شدت آسیب دیده و تحلیل رفته و در نتیجه، جهان و جهانیان از محصولات احتمالی فعالیتهای علمی پژوهشی من اعم از محصولات معمولی، خارق العاده و معجزه گون محروم گشته اند.
جبران خسارات من که بازگرداندن منافع از دست رفته جهان و جهانیان به ایشان و بازگرداندن عمر و زندگی نخبگان و امواج سبز سال ۲۰۰۹ ملت ایران به ایشان و باز گرداندن جوانی من به من نیز بخشی از آن است را به میزانی که بتوانند و بخواهند و با موفقیت اجرا نیز کنند، تشخیص اتوماتیک من نیز به همان میزان، معافیت نسبی آنها از مجازات است و به میزانی که خسارات جبران نشده اند و نمی شوند و نخواهند شد، کشو های ۵+۱ در دیدگاه من سزاوار مجازات هستند و اتباع و شهروندانشان باید بطور دسته جمعی شکنجه فیزیکی شوند.
برای پاسخگویی آنها به خسارتهای ناشی از عدم تحقق اهداف آرمانی زمانبندی شده اکبر برای ایران و جهان، چنانچه لازم باشد آنها باید مشتاقانه و بطور همه جانبه و جامع پذیرای فدا شدن باشند که پذیرای خیلی کمتر از اینها نیز نیستند و فقط خواهان چپاول و استثمارند.
حمایتهای آنها از اکبر و سامان یابی و سازمان یابی وی در زمینه های مختلف باید ترجیحا بطور گروهی و قطعا بواسطه سازمان ملل انجام شود.
همچنین در مورد زندگی شخصی خودم نیز از کشورهای ۵+۱ می خواهم که به سازمان ملل اجازه دهند تا جواب ردی یا قبولی درخواست پناهندگی من به آن سازمان را مشخص و به من ارایه فرماید،
تا من از غل و زنجیر این تعلیق یک و نیم دهه اخیر زندگی ام آزاد شوم و تکلیف و برنامه زندگی ام مشخص شود. من از مرز چهل سالگی نیز عبور کردم. مسوول کیست؟
من مطالبات دیگری نیز از ۵+۱ داشتم و هنوز هم دارم. اما آنها هنوز مرا به همین یک مطالبه ضروری و ابتدایی دچار و مشغول کرده و وجود مرا فرسوده و تغریبا از بین برده اند.
یک نمونه از اقدامات خصمانه آنها بر علیه من صدور دستور به ترکیه برای عدم ارایه پاسخی رسمی به استعلامهای نه سال اخیر من در مورد وضع حقوقی من در ارتباط با حق ورودم به خاک ترکیه بوده است
که ترکیه نیز نه از طمع آنکه از آن پولهای نقد و شمشهای طلایی که کامیون کامیون بار هواپیماها شده و از ایران به کشورهای ۵+۱ رفته است چیزی نیز گیر ترکیه بیاید، نه، بلکه از ترس خشونت آن ابرقدرتهای ستمگر، بی رحم و زورگو آن دستور ضد اکبر را برای آنها اجرا کرده است.
من در این گزارش به خدا و هر دادگاه و یا نیروهای برتری که در جهان و هستی وجود دارند رسما اعلام می کنم
که در مورد همه این موارد مطرح شده در این سند (این متن) کشورهای ۵+۱ را مسوول می شناسم.
و نه از دولتهای مزدور و ملیجک ایشان در ایران و یا هر کجای جهان،
که از خود آن شش قدرت جهانی شکایت دارم.
بعبارت دیگر؛ مجازات سران ریاکار، دروغگو و فاسد جمهوری اسلامی ایران که مملکت مرا شخم زده اند و منابع و منافع و میوه ها و عصاره اش را به کشورهای ۵+۱ فروخته اند و باج داده اند، دیگر اولویت جنگی اول من نیست و من خودم شخصا آن را اولویت جنگی دوم خودم شناخته ام و اجرایش را نیز به خود ایرانیان واگذار کرده ام.
و اولویت دفاعی اول و اراده دفاعی من بطور اتوماتیک منتقل و متمرکز شده است بر تحمیل مجازاتی عادلانه بر علیه اعضای 5+1 به جرم ثانیه هایی که از سال 2009 به بعد بر عمر رژیم فاسد جمهوری اسلامی در ایران اضافه گشته و از عمر من و از عمر نخبگان و امواج سبز ملت ایران، کم.
دیدگاهم در اینمورد نیز صلح طلبانه، دیپلماتیک و سیاسی است و نه خشونت آمیز.
من خواهان استثمار مطلق آن جوامع توسط خودم و بر طبق قانون هستم.
تسلیحاتی جنگی یا نیروهایی نظامی نیز ندارم. عمر و توانم را نیز پشت میله های سازمان ملل به پیری و ضعف تبدیل کرده اند. پس دیگر از چه می ترسند؟ جواب ردی یا قبولی درخواست پناهندگی و مهاجرتم را نیز بدهند من بروم یک نفسی بکشم و به زندگی خودم برسم.
کدام موجود شرور و کدام شیطانی بجای خدا نشسته بود
که به آنها جرات و اجازه داد
تا علیه من مجازاتهایی استثنایی، عجیب و بی نظیر اعمال و اجرا کنند و حکمش را نیز به من ابلاغ نکنند و دادگاهش را نیز به من معرفی نکنند
کدام موجود شرور و کدام شیطانی بجای خدا نشسته بود
که به آنها جرات و اجازه داد
تا مرا همچون یک موش آزمایشگاهی یا طعمه شکار به ایران پرت کنند
و خودشان بر صندلی ها و مبلهای تفریحی شان تکیه زده و از تماشای سوختن و بر باد رفتن و غرق شدن "ثانیه های اصلی اکبر" به دور از همه کتابخانه ها و ورک شاپها به مدت نه سال خوشحال شوند؟
علی اکبر ابراهیمی
نهمین سالگرد ۴ خرداد ۱۳۸۸
تهران
4 خرداد 1388
مصادف با
25 می 2009
را گرامی می دارم
بیان نامه، مانیفستو، آچیکلامای اکبر
من در چهارم خرداد ماه ۱۳۸۸
از ترکیه به ایران آمدم.
آن اقدام من مهمترین نقطه عطف سیاسی در گذشته، حال و آینده زندگی من بوده است.
قبل از آن مقطع زمانی، من باید به موفقیتهایی در عالی ترین سطوح در زمینه های علمی، فرهنگی، هنری، صنعتی، مالی، سیاسی و دیگر عرصه ها می رسیدم، که نرسیده بودم.
آن عقب ماندگی موجب عدم اجرای خدمات رسانی به موقع من به ایران و جهان شد و به من و کشور و جهانم صدمه زد و آسیب و خسارت وارد کرد.
کشورهای ۵+۱ را در اینمورد مقصر و مسوول شناختم و می شناسم و آنها باید پاسخگو می شدند که نشدند و باید پاسخگو شوند.
تشخیص دادم آنها مقصر و مسوولند،
چونکه استقلال و آزادی کشورم ایران را با استبداد و استعمار از من گرفته و موجب بی ثباتی و عقب ماندگی من شده بودند
و حتی پس از آنکه در اواخر ۲۰۰۵ به سازمان ملل مراجعه کرده بودم نیز اجازه نداده بودند که سازمان ملل به درخواست پناهندگی و مهاجرت من پاسخ ردی یا قبولی دهد و این عدم صدور مجوز برای پاسخگو شدن سازمان ملل در مقابل اکبر را تا هنوز نیز ادامه داده اند
و به دیگر دلایلی که پس از سال ۲۰۰۹ یعنی طی نه سال اخیر و بخصوص پس از برجام توسط خودم تئوریزه و تبیین و به تدریج و بطور پراکنده منتشر شده است.
طی نه سالی که از آن مقطع زمانی می گذرد نیز کشورهای ۵+۱ از یک اقدام منظم، صریح و قاطع برای فراهم شدن زمینه اعمال اراده سیاسی اکبر در ایران مبنی بر "اصلاحات در حد تغییر رژیم و با کمترین هزینه برای ایران" دریغ ورزیده و حتی در مواردی برخلاف آن گام برداشته اند و در ازای دست یافتن به منافعی مالی و غیر مالی، از تثبیت حکومت فاسدان و ظالمان و دروغگویان و ریاکاران بر ایران و از بی ثبات سازی ایران و از تضعیف توان دفاعی و نظامی ایران ابا نداشته اند.
آنها موضوعات اتمی و تجاری و مالی خودشان در قبال ایران را بر موضوعاتی از قبیل شفافیت مالی، حقوق بشر، دمکراسی و .... ترجیه و اولویت دادند و فشار بر ایران را نه برای اهداف واضح خیر و صواب که برای اهداف سیاه شر اعمال کردند و بدین ترتیب شکل بدی از دخالت در استقلال، آزادی و دیگر امور داخلی و خارجی یک کشور را در قرن بیست و یکم به نمایش گذاشتند.
در این مدت استعدادها و نبوغ من نیز در اثر توقف مطالعات و پژوهشهای علمی اکبر
و در اثر مشاهده سرکوب جنبش سبز ملت ایران
به شدت آسیب دیده و تحلیل رفته و در نتیجه، جهان و جهانیان از محصولات احتمالی فعالیتهای علمی پژوهشی من اعم از محصولات معمولی، خارق العاده و معجزه گون محروم گشته اند.
جبران خسارات من که بازگرداندن منافع از دست رفته جهان و جهانیان به ایشان و بازگرداندن عمر و زندگی نخبگان و امواج سبز سال ۲۰۰۹ ملت ایران به ایشان و باز گرداندن جوانی من به من نیز بخشی از آن است را به میزانی که بتوانند و بخواهند و با موفقیت اجرا نیز کنند، تشخیص اتوماتیک من نیز به همان میزان، معافیت نسبی آنها از مجازات است و به میزانی که خسارات جبران نشده اند و نمی شوند و نخواهند شد، کشو های ۵+۱ در دیدگاه من سزاوار مجازات هستند و اتباع و شهروندانشان باید بطور دسته جمعی شکنجه فیزیکی شوند.
برای پاسخگویی آنها به خسارتهای ناشی از عدم تحقق اهداف آرمانی زمانبندی شده اکبر برای ایران و جهان، چنانچه لازم باشد آنها باید مشتاقانه و بطور همه جانبه و جامع پذیرای فدا شدن باشند که پذیرای خیلی کمتر از اینها نیز نیستند و فقط خواهان چپاول و استثمارند.
حمایتهای آنها از اکبر و سامان یابی و سازمان یابی وی در زمینه های مختلف باید ترجیحا بطور گروهی و قطعا بواسطه سازمان ملل انجام شود.
همچنین در مورد زندگی شخصی خودم نیز از کشورهای ۵+۱ می خواهم که به سازمان ملل اجازه دهند تا جواب ردی یا قبولی درخواست پناهندگی من به آن سازمان را مشخص و به من ارایه فرماید،
تا من از غل و زنجیر این تعلیق یک و نیم دهه اخیر زندگی ام آزاد شوم و تکلیف و برنامه زندگی ام مشخص شود. من از مرز چهل سالگی نیز عبور کردم. مسوول کیست؟
من مطالبات دیگری نیز از ۵+۱ داشتم و هنوز هم دارم. اما آنها هنوز مرا به همین یک مطالبه ضروری و ابتدایی دچار و مشغول کرده و وجود مرا فرسوده و تغریبا از بین برده اند.
یک نمونه از اقدامات خصمانه آنها بر علیه من صدور دستور به ترکیه برای عدم ارایه پاسخی رسمی به استعلامهای نه سال اخیر من در مورد وضع حقوقی من در ارتباط با حق ورودم به خاک ترکیه بوده است
که ترکیه نیز نه از طمع آنکه از آن پولهای نقد و شمشهای طلایی که کامیون کامیون بار هواپیماها شده و از ایران به کشورهای ۵+۱ رفته است چیزی نیز گیر ترکیه بیاید، نه، بلکه از ترس خشونت آن ابرقدرتهای ستمگر، بی رحم و زورگو آن دستور ضد اکبر را برای آنها اجرا کرده است.
من در این گزارش به خدا و هر دادگاه و یا نیروهای برتری که در جهان و هستی وجود دارند رسما اعلام می کنم
که در مورد همه این موارد مطرح شده در این سند (این متن) کشورهای ۵+۱ را مسوول می شناسم.
و نه از دولتهای مزدور و ملیجک ایشان در ایران و یا هر کجای جهان،
که از خود آن شش قدرت جهانی شکایت دارم.
بعبارت دیگر؛ مجازات سران ریاکار، دروغگو و فاسد جمهوری اسلامی ایران که مملکت مرا شخم زده اند و منابع و منافع و میوه ها و عصاره اش را به کشورهای ۵+۱ فروخته اند و باج داده اند، دیگر اولویت جنگی اول من نیست و من خودم شخصا آن را اولویت جنگی دوم خودم شناخته ام و اجرایش را نیز به خود ایرانیان واگذار کرده ام.
و اولویت دفاعی اول و اراده دفاعی من بطور اتوماتیک منتقل و متمرکز شده است بر تحمیل مجازاتی عادلانه بر علیه اعضای 5+1 به جرم ثانیه هایی که از سال 2009 به بعد بر عمر رژیم فاسد جمهوری اسلامی در ایران اضافه گشته و از عمر من و از عمر نخبگان و امواج سبز ملت ایران، کم.
دیدگاهم در اینمورد نیز صلح طلبانه، دیپلماتیک و سیاسی است و نه خشونت آمیز.
من خواهان استثمار مطلق آن جوامع توسط خودم و بر طبق قانون هستم.
تسلیحاتی جنگی یا نیروهایی نظامی نیز ندارم. عمر و توانم را نیز پشت میله های سازمان ملل به پیری و ضعف تبدیل کرده اند. پس دیگر از چه می ترسند؟ جواب ردی یا قبولی درخواست پناهندگی و مهاجرتم را نیز بدهند من بروم یک نفسی بکشم و به زندگی خودم برسم.
کدام موجود شرور و کدام شیطانی بجای خدا نشسته بود
که به آنها جرات و اجازه داد
تا علیه من مجازاتهایی استثنایی، عجیب و بی نظیر اعمال و اجرا کنند و حکمش را نیز به من ابلاغ نکنند و دادگاهش را نیز به من معرفی نکنند
کدام موجود شرور و کدام شیطانی بجای خدا نشسته بود
که به آنها جرات و اجازه داد
تا مرا همچون یک موش آزمایشگاهی یا طعمه شکار به ایران پرت کنند
و خودشان بر صندلی ها و مبلهای تفریحی شان تکیه زده و از تماشای سوختن و بر باد رفتن و غرق شدن "ثانیه های اصلی اکبر" به دور از همه کتابخانه ها و ورک شاپها به مدت نه سال خوشحال شوند؟
علی اکبر ابراهیمی
نهمین سالگرد ۴ خرداد ۱۳۸۸
تهران