بر مواضع ده سال اخیر خودم تاکید دارم
با توجه به اینکه نیروهای مسلح و نظامی ترکیه در سال ۲۰۱۸ اداره مهاجرت و وزارت امور خارجه ترکیه را در مقابل من پاسخگو نکردند، من در این سند از یک خاطره مربوط به نیروهای مسلح ترکیه رونمایی می کنم: در سال حدود ۲۰۰۸ که کریز مالی و به گمانم فصل سرما نیز بود، من شهرک صنعتی اسکی شهیر را طی حدود دو سه روز توانستم بطور تغریبا جامع بگردم و از تک تک کارگاههای آن شهرک صنعتی بزرگ تقاضای کار کنم که البته کار هم پیدا نکردم در آن شهرک صنعتی بی احساس و بی رحم. یکی از ساختمانها در میان آن کارگاهها، یک اداره نظامی مربوط به ژاندارما و یا ارتش و یا یک همچین چیزی بود. دقیقا نمی دانم که چه بود، فقط به یاد دارم که پلیس نبود و یک اداره مشخصا نظامی بود. پشت در اداره از مامور دم دست، یکی دو سوال به گمانم پرسیده بودم و راهنمایی خواسته بودم در مورد پیدا کردن یک کار و شغل. باز خورد بد و شدیدی داشت. اوراق کامل از من خواست، بشین پا شو داد و اجرا کردم. گفت که باید بفهمم اقتدار آن نهاد را. تهدیداتش جدی بود و تمایل شدید به بازداشت داشت و گویی از نظر قوانین نیز چپش پر بود. هیچ چیزی از من نمی شنید و من نیز نمی توانستم