پیروزی شرم اور و پیروزی پایدار

اقای خامنه ای و فریب خوردگان وی به این می نازند که اعتبار کشور توسط اقای خامنه ای گروگان گرفته شده و ایشان از فراهم کردن زمینه دخالت خارجی نیزهیچ ابایی ندارند و به بازی گرفتن استقلال کشور برایشان جالب و هیجان انگیز نیز هست.
من به حداقلهای مورد تفاهم و مورد توافق ملی می اندیشم و در عین حال میزان برخورداری یم از باران رحمت قدرت مشترک ملت نیز بسیار از اقای خامنه ای کمتر است.
اقای خامنه ای این زمینه را از بین می برد و می خواهد مردم همدیگر را نشناسند و با هم در گیر باشند. اقای خامنه ای خشونتش ریشه در ترس دارد و من در حد خودم هر کاری که از دستم بر می امد برای رفع این ترس انجام داده بودم. دیگر چه کار می توانستم انجام دهم. فعالین سیاسی دیگر چه باید می کردند. وقتی اقای خامنه ای نمی خواست قبول کند که صاحب قدرت نیست و خادم قدرت است چه می شد کرد. وی امروز صداهای منتقد را با نفرت سرکوب می کند و تاسف من از این است که پس از دوران این رژیم ما باز هم سالها اسیر نفرت به دیکتاتور قبلی یعنی این رژیم خواهیم بود.
این انتخابات معجزه امیز و این رویارویی هموطنان با هم نتیجه مدیریت من نیست و نتیجه مدیریت اقای خامنه ای است. افتخار من این است که از حداقلها یی انسانی همچون شرافت بر خوردارم و از جنس خامنه ای واقعی نیستم و خداپرستم.
کوفتن بر طبل نفرت برای ساختن شادی نمایشی نشانه بی حیثیتی اهالی ان جشن است. این پیروزی شرم اور است و به زودی در همین سالها و دهه ها و صده ها رسوایی هایی به بار خواهد اورد. پیروزی او که می گفت زنده باد مخالف من باشکوه و پایدار ا ست. نصر من الله و فتح قریب. مرگ بر این دولت مردم فریب.
ضمنا وعده برخورد با رفسنجانی فراموش نشود.
با دور اندیشی و با توجه به اهداف بلند مدتم که ایران امروز نقش ناچیزی در ان دارد و با توجه به باوری که به شان اصلی خودم و شان اصلی همه افراد در جامعه داشتم و با توجه به ظرفیت حکام که خیلی خوب ان را می شناختم فهمیده بودم که نتیجه انتخابات تباید هیچگونه تاثیری از تخریب شخصیت من بپذیرد. اما امروز و پس از انتخابات ان حساسیت از بین رفته است و هر دوست و دشمن و موافق و مخالفی که فکر می کند مشورت و همکاری من می تواند برای کشور مفید باشد می تواند به من تلفن بزند و مرا به اتاق فکری خودشان دعوت کند. اگر هیچ کس با من تماس نگیرد احساس می کنم حضور من در ایران لازم نیست و من حق دار باز هم از ایران بروم و اگر در شرایط بدی قرار بگیرم باز هم حق مطرح کردن هرگونه شکایتی علیه ایران برایم محفوظ است. تخریب من به معنی تخریب صدقه دهندگان تیست. چون صدقه دهندگان بخاطر خدا و حس میهن پرستی و تدین خودشان مرا به اتاقهای فکری خویش فرا می خوانند و نه بخاطر من. و همچنین من برای همه و حتی برای اقای خامنه ای احترام قایلم چون حداقل همنوع و هموطن من هستند و دلیلی ندارد کسی شخصیت مرا تخریب کند. اگر هم کسی شخصیت مرا تخریب کرد اما مرا نکشت بی شرف بودن خودش را به نمایش گذاشته است. از بندگان خدا که چیزی کم نمیشود.
در خیابان نیروهای امنیتی می گفتند ما اتاق فکری نداریم. و حتی وقتی داشتم سوا می کردم پیراهنم هم پاره شد.
ایا واقعا هیچ مرکز فرماندهی یی وجود ندارد. ایا دستور این سر کوبهای وسیع از طرف همان خدا که لغلغه زبان رژیم است صادر می شود. نصر من الله و فتح قریب مرگ بر این دولت مردم فریب.

پست‌های معروف از این وبلاگ

بر سر مهاجران ایرانی چه آورده اند؟

یک فرصت استثنایی دیگر برای کشورهای 5+1