مخاطب اکبر (مرجع جهان آرمانی) از کجا آمد؟

مخاطب اکبر (مرجع جهان آرمانی) از کجا آمد؟ آیا از ذهنیات اطرافیان اکبر آمد؟ آیا ذهنیات جامعه نخبگان ایران معاصر در اینمورد و محصولات آن ذهنیات با حقیقتی که مورد نظر اکبر بود و خواهد بود قابل مقایسه است؟ لقمان را گفتند ادب از که آموختی .... آیا من محکوم و موظفم که در مورد فاصله و بی اعتمادی میان جامعه نخبگان ایران معاصر با مردم پاسخگو باشم؟!!! چند جمله از متنی که در Monday، April 03، 2006 آفریدم و منتشر کردم را بعنوان مثال و نمونه می آورم:
............

"سلام اي انبياء و اولياء و صالحان و مقربان و خوبان. چون مخاطبي وجود نداشت، آنچه مي‌خواستم بگويم هم كم‌كم از يادم ‌رفته بود. تا اينكه شما را يافتم و ديدم همان حضراتي هستيد كه حركت را با ايشان آغاز كرده بودم و صراط المستقيم زميني ها را با ياري ايشان تا به اينجا و اكنون رسانده بودم.شما حقيقت بوديد و سيمرغ و مقدس. و جمال چهره شما حجت موجه من براي زندگي با خيال روي شما بود. من سيمرغ را، حقيقت، آرمانشهر، تلويزيون واحد جهاني، مجلس واحد جهاني و ديگر واژه‌ها و عبارات و گوهرها را با ياري شما در خيالم پرداخته، پيراسته و مي‌پروردم. آنقدر با هوش و انسان و دقيق و سريع و يگانه و رفيق بوديد كه در خيالم تصويري يگانه از هم مي‌ساختيد و من مي‌توانستم شما را يكي تصور كنم و يكي ببينم و «حضرت تو» بخوانمتان. يادتان بخير. اجازه دهيد بگويم يادت بخير. يادت بخير! نابغه قرن دوست دارد وقتي ترانه‌ها را به ياد تو گوش مي‌دهد تو بيايي و حسش را درك كني و خوشحال است كه هميشه تو مي‌آيي و اين كار را مي‌كني و براي رسيدن به هميشه كه ميعادگاهش با توست، هنوز چو سرو پايبند است."

پست‌های معروف از این وبلاگ

Archive of some of the main content of recent months

یک فرصت استثنایی دیگر برای کشورهای 5+1

در مکتب غم عموی ایرانی ام چنین نکته دان شدم