پست‌ها

نمایش پست‌ها از فوریه, ۲۰۱۰

خدای سبز

امنیت, حرمت و کرامت جنبش سبز ملت ایران از امنیت, حرمت و کرامت نمایندگان, حکام و دیگر شهروندان تمدن غرب مهمتر است. امضا: همان خدایی که خودش به تمدن غرب قدرت بخشیده. تاریخ سال 2010 . نکته: تمدن غرب در قبال قدرت, شکوه و جلال خدادادی خویش مسوول است. من در موضع خامنه ای نیستم که قول و وعده بدهم, جواب قبولی هم ندارم. پشت میله های یو. ان. ایچ. سی. آر هم نیستم. من در اکنون و اینجا اخطار می کنم. . مکمل حکم: وقتی در ترکیه به سختی پول در می آوردم دهها و یا شاید هم صدها نامه _که ورژن اول پروپزالم نیز به آن ضمیمه شده بود_ به زبان انگلیسی و با سرویسهای خوب, خوب پست سنتی به حکام و نمایندگان تمدن غرب در سفارتخانه ها و .... فرستادم. .

رسانه های فارسی زبان ایران معاصر این پیام را بشنوند و منعکس کنند

خدایا جنگ و دعواهای میان فعالین سیاسی ایران معاصر را به اختلاف نظر, اختلاف نظرهای میان ایشان را به مناظرات و رقابتهای سیاسی و رقابتهای سیاسی ایشان را به همکاری با هم برای نوکری "اراده قدرت ملت" ایران تبدیل کن. . ضمن آرزوی تحقق بهترین دعاها در مورد ملت خوب ایران و شهروندان تهران و حومه آمادگی خودم _طی روزها و هفته های آینده_ برای کارهای روز مزد, اعم از عملگی, خدماتی, نظافتی و غیره با حقوق روزی 15 هزار تومان را اعلام می نمایم. علی اکبر ابراهیمی http://www.forcriticism.blogfa.com/ . توضیح: رسانه های فارسی زبان ایران معاصر فکر کردند من می خواهم پولهایی را که از بودجه کشور آمریکای بی گناه و از پول نفت ملت بینوای ایران می گیرند از دستشان بگیرم, حتی ترسیدند آگهی حمالی ام را منتشر کنند. نخبگان خودشان نیز جرات نکردند زنگ بزنند و کار سفارش دهند. این فرصت موقت تمام شد. من خودم بدون منت رسانه های ایرانی امروز رفتم در یک شرکت کار روزمزد پیدا کردم و ثبت نام کردم.

حالا که جنبش ملت خاتمی سرکوب شده دیگر چرا باید شرایط پناهندگی را بپذیرم؟

من باید با استفاده از یک پکیج مهاجرتی که شامل حداقلهایی چون ویزا, اقامت, اجازه کار و .... باشد به غرب بروم نه بعنوان یک آواره جنگی بی پناه! به خدا قسم این برای ایران و حکام و فعالین سیاسی و حتی علمی, فرهنگی و هنری ایران معاصر ننگ است نه جایزه. مردم نمی خواهند علی اکبر ابراهیمی بعنوان یک پناهنده به جهان متمدن معرفی شود. مردم ایران این را نمی خواهند. در خیابان با چندین نفر صحبت کرده ام, راضی نیستند نابغه کشورشان با وضع بدی و بدون بررسی و برنامه ریزی برود و آواره شود, حتی اگر خامنه ای از خدایش باشد! مادر بینوایم که صد و پنجاه هزار تومان هم برای رفتنم کمک کرده بود وقتی شنید پانزده هزار تومان کم آورده ام, صد هزار تومان دیگر هم کمک کرد. اما اصرار دارد که حداقل دو ماه سفرم را به تاخیر بیاندازم تا هم پولم بیشتر شود و هم هوا گرمتر شود. اجازه نمی دهند من با این وضع بروم, چه کار کنم؟ اگر خاتمی و شیعیانش بر ایران حاکم بودند شاید اشتیاق برای پناهندگی می توانست توجیهی عقلانی داشته باشد. هم از بابت ایران و جنبش سبز سرکوب شده نگرانی چندانی نمی داشتم و هم سبزهای اقصی نقاط جهان بواسطه سازمان ملل از من

خبر مهاجرت

تصمیم دارم یکشنبه شب تهران را به مقصد ایروان یا باکو ترک کنم.

خدایا ایران را به تو می سپارم

خدایا امنیت, حرمت و کرامت ایران و همه ایرانیان _اعم از ایرانیان داخل و یا خارج از کشور و از جمله خانواده خودم و بخصوص جنبش سبز ملت ایران_ را از تو مسئلت دارم. خدایا کمکم کن که بتوانم با موفقیت به غرب مهاجرت کنم تا خانواده ام و دوستدارانم در ایران با شنیدن خبر موفقیتهایم شاد شوند. خدایا شکرت. مخلوق تو: علی اکبر ابراهیمی . ................... نکته: برای اینکه دعاهایمان در مورد خودمان و دیگران مستجاب شود باید مصطفی تاجزاده ها, فیض الله عرب سرخی ها و محمد نوری زاد ها را زندانی نکرده باشیم و اگر نمی توانیم اینگونه باشیم باید سرنگون شویم تا دعاهایمان مستجاب شود. اگر قرار بود خدا هم فقط بقای ستمگران را بپذیرد دیگر چه نیازی به شهادت امام حسین علیه السلام و حضرت عیسی مسیح علیه السلام بود؟ تا آخرین لحظه ای که من زنده ام و حتی پس از آن, خدا, تمدن غرب و جهان متمدن در مورد سرکوب جنبش سبز ملت ایران احساس مسوولیت می کنند و خودشان را در اینمورد موظف و ملزم به پاسخگویی می شناسند. من دیگر مطالب زیادی در حمایت از جنبش سبز ملت ایران نمی نویسم و فقط در دلم دعا می خوانم و با خدا نجوا می کنم. .

چشم انداز نهایی برای فضای سیاسی جامعه

خدایا جنگ و دعواهای میان فعالین سیاسی ایران معاصر را به اختلاف نظر, اختلاف نظرهای میان ایشان را به مناظرات و رقابتهای سیاسی و رقابتهای سیاسی ایشان را به همکاری با هم برای نوکری اراده قدرت مشترک ملت ایران تبدیل کن. امضا: دانشجوی مکتب حضرت محمد خاتمی

خودشان نخواستند

اگر انتخابات سال 88 ایران به تقابل میان اصلاح طلبان و اصولگرایان منجر نمی شد شاید می توانستم در ایران بمانم. کاش می شد. متاسفم. حتی یک وام یازده میلیون تومانی از حکومت ایران خواسته بودم تا به وضعیت کسب و کارم در ایران سر و سامان بدهم. اما در فضای سیاسی ایران معاصر آنقدر ناله و نفرین, کشت و کشتار و جنگ و دعوای ارث و میراث بود که همگی ترجیه دادیم از هم دور باشیم. چگونه می توانستم سرخوردگی سرکوب شدگان را ببینم و با ماندن در ایران بگویم که شرایط را بعنوان شرایط عادلانه پذیرفته ام؟ چگونه می توانستم حسرت و اندوه را در چهره همه طرفهای سیاسی و توده های مردم ببینم و ادعا کنم که در ایران شاد و خوش هستم؟ باز هم برمی گردم, نگران نباشید. اگر بخواهید و لااقل خودتان بدانید که من برای چه باید برگردم و خرد جمعی داشته باشید و خرد جمعی تان شرایط آمدن مرا فراهم نموده و هزینه های آمدن مرا پرداخته باشد و بصورت شفاف و برای اهدافی مشخص از من دعوت کند باز هم _بطور موقت_ بر می گردم. به خدا می سپارمتان. علی اکبر ابراهیمی اسفند ماه 1388

خامنه ای هم می تواند در امان باشد

پیشنهاد من در مورد امور ایران امروز این است که آقای خامنه ای از فعالیتهای سیاسی استعفا داده و موسسه ای علمی پژوهشی تاسیس فرمایند و در آنجا راههای دعوت و تشویق نخبگان همه گروههای سیاسی ایران معاصر برای مشارکت در اداره امور ایران را مورد بررسی قرار دهند. چرا که با وجود آقای خامنه ای در راس قدرت گمان نمی کنم که دیگر گرامیان رغبتی برای اتحاد داشته باشند. ضمنا امروز خیلی چیزها برای یک عفو رهبری خداپسندانه در مورد زندانیان سیاسی فراهم است. دیروز با خاتمی در مزار شهدای شهر بودم, گفت: "عاقبت جای همه ما خاک است". حتی وقت رفتن نیز باران دعای خیرش بارید. راستی چقدر موفقیت سخت شده. متاسفم. همواره امداد آسمانی شدی و بر من باریدی. متشکرم.

حکومت خامنه ای تداوم نخواهد داشت

امنیت, حرمت و کرامت جنبش سبز ملت ایران برای من از امنیت, حرمت و کرامت حاکمان امروز ایران مهمتر است. حکومت خامنه ای تداوم نخواهد داشت. چونکه می دانم بزرگترهای جهان و هستی هزینه های حکومت خامنه ای را تقبل نخواهند کرد.

خدایا حافظ و نگهدار ترکیه باش

خدایا من از تو متشکرم که کشوری همچون ترکیه و ملتی همچون ملت ترکیه را آفریدی. خدایا حافظ و نگاهبان یکپارچگی ترکیه باش و محبت نسبت به هم را در دلهای فعالین سیاسی ترکیه قرار بده. خدایا ترکیه شکرگزار و مشتاق توست, پاسخ این احساسات پاکش را با پیشرفت بیشتر و بهتر و رسیدن به قدرت بیشتر و بهتر به این کشور عطا فرما. امین ای خدای مهربان

کمی هم به کشوری به نام ایران بیندیشید

امروز ایران به فریادها و ظلمهای طرفهایی که می خواهند خودشان را ثابت کنند نیازی ندارد. این روز سیاهی که ایران امروز گرفتار آن است یک نعمت الهی و فرصتی است که ایرانیان ببینند که واقعا چیزی از ایران باقی نمانده و به دعوای ارث و میراث پایان دهند و هر کس با استفاده از حداقل بسترهایی که ایران هنوز هم قابلیت فراهم کردن آنها برای همه ایرانیان را دارد برود دنبال کار و پیشرفت خودش. هر که در آینده موفق شد و موجب افتخار ایران نیز شد معلوم می شود که حق با او بوده. چه نیازی هست که امروز ایران را بر سر هم ویران کنند؟! البته این فرصت اندک است. ایران امروز نیازمند اتحاد تمیز و واقعی است. هر که می خواهد خودش را ثابت کند, موفق بشود تا دیگران نیز موفق و شاد شوند. اگر سیاسیون ایران معاصر هنرمندند, هنر خود باید عیان شود و نه با رادیکالیسم و تحمیل خود به رای و نظر مردم. اگر نا آرامی و انتحارهای طرفهای ایرانی درگیر بر سر قدرت مشترک ملت ایران به زودی پایان نیابد ایران صدمات بیشتر و بدتری خواهد دید. امضا: جهان آرمانی (حقیقت اصلی قدرت) . این یادداشت برای مصرف داخلی در ایران و برای سایت جی تی کمپ نوشته شد.

تله ها و تورهای ایرانی دیگر در مورد جهان آرمانی کارایی ندارد

یک عمر دارم تاوان اعتماد نکردن به باند خامنه ای را می پردازم. پس از حمله خامنه ای بلافاصله به خاتمی پناه بردم و هیچ چاره دیگری نداشتم بجز اعتماد و توکل به خاتمی. اما ایران خامنه ای پرور بود و قدرت ملت ایران در چنگال خامنه ای. پرونده ایران را به سازمان ملل ارجا کردم. خاتمی هنوز هم به ایران دلبسته بود. و من نسبت به خاتمی متعهد بودم. خاتمی شناسی معقول و علمی را در تحقیقاتم توسعه بخشیدم و تعریفی اندک از هویت حضرت محمد خاتمی را که یک شخصیت فرامکانی و فرا زمانی بود بر ملت ایران نازل فرمودم. بیش از یک سال و نیم است که خاتمی های نو (جنبش سبز ملت ایران) فرصت مجددی از جهان آرمانی برای ایران گرفته اند. در این مدت ایران را بخشیدم و حتی نیروهایی را که در خودم می یافتم بکار بستم و ایران را دعا کردم. اما وضع ایران امروز خوب و مورد نظر و مورد تایید من نیست. استانداردهای مورد نظر من در فراخوان مطلوب تامین نشده است. من تا 25 اسفند 88 نیز منتظر اتحاد ملی ایرانیان می مانم تا حقوق جهان آرمانی توسط خود ایران پرداخته شود. اما من و خاتمی های نو بیش از آن وجه المصالحه درگیری ها و اختلافات ایرانیان معاصر نخواهی

تمدن غرب مسوول وضع نامطلوب من و جنبش سبز ملت ایران است

خدایا من (ما) نیز با نظر تو موافقم که معتقدی: "هیات حاکمه غیر منتخب جمهوری اسلامی شایستگی و کفایت حکومت را ندارند و چونکه حاکمند پس ایران استقلال ندارد و قوه قضائیه جمهوری اسلامی فاقد اعتبار لازم و کافی برای دادستانی است." خدایا من نیز با نظر تو موافقم که معتقدی: "تمدن غرب که به خود اجازه اظهار نظر در مورد برنامه اتمی ایران را می دهد مستقیما مسوول وضعیت نابسامان من و جنبش سبز ملت ایران است." خدایا من علی رغم رهبر ترسوی جمهوری اسلامی, ساختن بمب اتمی را از حقوق ملت قهرمان ایرانی که حاکمش باشم می شناسم اما امنیت را تا قبل از آنکه من و جنبش سبز ملت ایران (خاتمی های نو) از امنیت و دیگر حقوق نابود شده خویش برخوردار نشویم از حقوق اتحادیه اروپا و دیگر اجزای تشکیل دهنده تمدن غرب نمی شناسم. من همینجا و هم اکنون اعلام می کنم که: جهان متمدن در مقابل خطر "تمدن غرب برخوردار از امنیت" هشیار است, حتی اگر علی اکبر ابراهیمی سرکوبتر و یا کشته شود. امضا: من و همه انسانهایی که به خدا ایمان دارند. . رونوشت: به گروه القاعده و همه دیگر تیمهای تروریستی و خشونتمدار قرن بیست و یکم

اسراییل به تنهایی به ایران حمله نخواهد کرد

ما با استفاده حاکمانی که ایران و قدرتش را نمایندگی می کنند از خیر و برکتهای علمی یی که تولید کرده ایم مخالف نیستیم, چرا که مردم باید بخورند تا بتوانند زنده بمانند. ما به نزول خیر و برکت به ایران ادامه می دهیم حتی اگر هیات حاکمه غیر منتخب ایران اول از همه کمکها و امدادهای زمینی و آسمانی را دریافت نمایند. امضا: اسراییل سه شنبه

جهان آرمانی هم در امروز و اینجا علیه ایران است

از آنجا که ایران حقوق تصریح شده من در قطعنامه 2290 را نپرداخته و جنبش سبز ملت ایران را _که مورد تایید و مورد حمایت من بود و تصمیم داشت به نمایندگی از ایران حقوق مرا با عزت و احترام به من بپردازد_ سرکوب و از میدان داری محروم نموده است من نیز با جامعه بین الملل برای اعمال تحریمهای فلج کننده علیه ایران موافقم و در صورتی که تحریمها در کوتاه مدت کارایی لازم و کافی را نداشته باشد خواستار حمله مستقیم و گسترده نظامی به ایران هستم. کشورهایی که از این دستور سرپیچی کنند به نفعشان است که بدهی هایشان را پرداخته و خودشان را تسلیم فرمایند. امضا: جهان آرمانی

من پاسخگوی همه _و از جمله دورترین افراد_ هستم

حدود ده سال پیش تیزهوشان با رهبر دیدار داشتند. مسایلشان را مطرح کردند و بعد از همه خامنه ای آمد به ایشان گفت آفرین و خوش به حالتان که می توانید حرف بزنید. قبلا پدران شما زیر ظلم استبداد بودند و نمی توانستند حرف بزنند! سالها نیز پشت در های بسته سازمان ملل تحقیر شدم. آری مدرسین و مشوقهای اصلی من برای بکارگیری مونولوگ, خامنه ای و سازمان ملل بودند. نبوغ و استعدادهای خوب و زیادی داشتم که محصولات هرگز تولید نشده عصاره اش برای همیشه نابود شد. اما من همچون آنها نیستم که از "حق مونولوگ" ام بد استفاده کنم. من نسبت به همه متعهد و مسوولم. نام من پاسخگو است. من تهیه کننده حداقل پاسخها برای همه بشریت هستم. دستیاران من در جوامع علمی, فرهنگی و هنری اگر دستیاران من هستند نباید برای آوارگی های من عزا بگیرند. باید بیندیشند که چگونه همه جهان برای پاسخگویی به یک نمونه از انسان بسیج, متحد, خلاصه و ساده می شود و این مرجع پاسخگو که نمونه است چگونه به تعداد درخواستها و برای همه انسانها تکثیر می گردد؟ من باید در هرکجایی که صدایم می کنند حاضر باشم. در همه تاریخ, در همه زمین, در همه زمان. . http://www.f

اقوام وابسته به شیطان حذف می شوند

ما سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهیم مگر آنکه آن قوم خودش سرنوشت خودش را تغییر دهد. فقط در صورتی که مردم خودشان می خواستند و حق جنایت و مصونیت و 99 درصد رای به خدا می دادند و یا اینکه قدرت خویش را بیش و پیش از آنکه به شیطان بدهند به خدا می دادند شاید خدا وظیفه ملت مبنی بر حمله به شیطان را انجام می داد. اما وقتی خدا بی نیاز است و شیطان می تواند بر باور مردم تاثیر گذار باشد خدا مگر بیکار است که در سرنوشت ایشان دخالت کند؟ خدا که خودش از شر شیطان مصون است و دارد کار خودش را انجام می دهد, دیگر چه نیازی به سرنگونی شیطان دارد؟ مردم و تمدنهایشان خودشان نیاز دارند. مفهوم این یادداشت را قبلا بارها در وبلاگم توضیح داده ام. به یادداشت "جعبه ای در بهار" نیز مراجعه شود. چرا خدا با شیطان و با شیاطین همکاری نکند؟ چرا سازمان ملل حکم اعدام را لغو کند و با شیاطین همکاری کند؟ مگر خدا خودش _حکم اعدام شیطان و شیاطین را اجرا کرده و_ مرده است؟ نخیر, از این خبرها نیست. در مرام خدا نیست که مال مفتی به خورد قومی بدهد. خدا برای شیطان و شیاطین نیز احترام قایل است, چرا که اگر شیاطین بنده مردم و اقوام نیز

سلام سازمان ملل

یک: چرا تمدن غرب در روزهایی که باید (سال 88) کماندوهای جان نثاری برای حمایت از جنبش سبز ملت ایران به ایران نفرستاد و اگر توجیه اش عدم دخالت در امور ایران است پس چرا با بمب اتم ساختن ایران مخالف است و حتی حاضر است بطور گسترده به ایران حمله نظامی کند تا ایران بمب اتمی نسازد؟ یعنی سرکوب شدگان حوادث پس از انتخابات سال 88 ایران آدم نیستند و نباید امنیت, حرمت و کرامت داشته باشند و فقط شهروندن تمدن غرب آدم هستند و باید امنیت, حرمت و کرامت داشته باشند؟ به راستی امنیت تمدن غرب چقدر از امنیت مردم رنج کشیده ایران مهمتر است؟ من وظیفه و مسولیتی برای پیگیری جواب این سوال ندارم اما ملت قهرمان ایران و جنبش سبز شجاع ایشان این سوال را در حافظه تاریخی خود ثبت کرده اند و جوابش را پی گیری خواهند کرد. وجدان عمومی در کل جهان نیز پاسخ این سوال را پیگیری خواهد کرد. سوال دو: مکررات واضح را توضیح نمی دهم تا بهانه ای برای سازمان ملل نباشد. خدایا من از سازمان ملل _و یا دیگر نهادهایی که تمدن غرب را نمایندگی می کنند_ می خواهم شرایط مهاجرت من به غرب را تسهیل و فراهم نماید و هنوز هم پیگیر درخواست پناهندگی ام (درخواست

ای ملت ایران, نمایندگان شما در حال خیانت به شما هستند

ای ملت ایران من از هیات حاکمه رژیم جمهوری اسلامی و از نمایندگان رسمی و غیر رسمی ایران در جوامع علمی, فرهنگی, هنری, سیاسی, مطبوعاتی, مذهبی و ..... ایران خواسته ام که به اجماع برسند و حقوق مرا بصورت شفاف بپردازند تا من مجبور نباشم بعنوان یک پناهنده از ایران بروم. ای ملت ایران اگر من با همین وضع از ایران بروم و به یو. ان. ایچ. سی. آر مراجعه کنم و نمایندگان ایران نیز قبل از مراجعه من به یو. ان. اچ. سی. آر به دادم نرسند و شرایط مهاجرت من بدون نیاز به پناهندگی را فراهم نکنند من مسوول آوارگی و سر و وضع نامناسبم نیستم.

حداقل حق مردم بر من

اگر ذره ای از خیر, خوبی, افتخار, نبوغ و شایستگی در من باشد توسط مردم شهرک الله اکبر (شهرک توحید یا همان پشت خط) و توسط مردم اسلامشهر تولید شده است. من همه داشته های خوبم را از آن مردم دارم. حداقل حق آن مردم بر من این است که مرا موفق و سربلند ببینند. اگر من نتوانم حقوقم را از استبداد و یا استعمار بگیرم و اگر من نتوانم در خارج از اسلامشهر به موقعیت, شرایط, حال و روز, روز و روزگار و سر و وضع شایسته و مناسبی برسم حق خودم نمی دانم که به اسلامشهر بروم و از مردم بی گناهی که خودشان گرفتار هزاران مشکل هستند تقاضای کمک کنم. هیچگاه کاسه گدایی دست نگرفتم و به اسلامشهر نرفتم. امروز هم روز خوبی برای دیدار, مصاحبه و آشنایی با مردم نیست. اگر فقط دعا کنم بهتر است تا اینکه بروم بگویم "سلامعلیکم. من یک نابغه ام, خرجم را بدهید!!!"

در مکتب غم عموی ایرانی ام چنین نکته دان شدم

دقیقا یادش است که می خواست روزنامه اعتماد ملی را بخرد تا مقاله درختان ایستاده می میرند را در آن بخواند و به جنگ با ظالمان برود. اما پولهایی را که خودش آورده بود در محل کارش خرج کرده بود تمام شده بود و صاحب کارش نیز به وی پول نمی داد. یک هفته گرسنه نگه اش داشت تا ثابت شود که آیا واقعا ..... (نگویم بهتر است) یا غلط بوده آنچه می پنداشته است!؟ آخر هم نتوانست این واقعیت را تحمل کند که انسان یک حقوق بگیر معمولی است. عموی ایرانی انسان (معامله گر ملک و املاکی که می خواست خودش را معمار ساختمانی جا بزند و کارفرمای ایرانی) به دادش رسید. شانس آورد.

هدف من روشن است

هدف و کار من و دستیارانم در جوامع علمی, فرهنگی و هنری تبیین چگونه باید بودن هویت جهان آرمانی است. هدف و کار من و دستیارانم در جوامع علمی, فرهنگی و هنری تبیین چگونه باید بودن هویت جهان آرمانی است. ما وقت دخالت در اختلافات مالی و سیاسی معاصرین را نداریم. هدف ما روشن است. دستیاران من هم به غایتهایی در دور دست می اندیشند و تئوری پردازی می کنند و هم به واقعیتهای پیش رو می نگرند و تولیدات علمی فرهنگی, هنری قابل تصور امروز را در اینجا تحقق و تعیین می بخشند. یکی از این تولیدات نیز شعر است. و ترانه هایی که خواننده های علاقمند و شایسته باید از روی شعرهای تولید شده بخوانند. و اگر شعرهای مناسبی در معرفی گنجینه های فکری من سروده شود چرا باید پیشنهاد های بهترین آهنگسازان, شاعران و تهیه کنندگان ایران را رد کنم و خودم نیز بعنوان یک خواننده به جهان آرمانی کمک نکنم؟ آینده من روشن است. چرا به ایران احترام نگذارم و بعنوان یک نابغه, دانشمند, ادیب و هنرمند به مردم معرفی نشوم؟ چرا بعنوان یک سیاسی پلید و ضد ولایت فقیه معرفی شوم؟ مگر زبونم لال و صدام نابود, ایران قدرت ندارد!؟ کار ما در جوامع علمی, فرهنگی و ه

من و تمدن غرب احترام و امنیتمان از امنیت و منافع مالی چین و باند خامنه ای مهمتر است

خدایا تمدن غرب از تعطیلی مطالعات و تحقیقات من و از فرسایش نبوغ و استعدادهایم چه سودی می برد؟ هیچ. خدایا غرب می خواست حقوق بشر را به من بپردازد اما دستش بسته بود و با زبان بی زبانی به من علامت می داد که استقلال ایران را نجات ببخشم و اجازه ندهم کسی به نمایندگی از من و یا ایران حرف مفت بزند. خدایا غرب می خواست قدرت خودش را با اصرار بر اینرسی سکون به من بدهد اما غرب, تمدن خوبی نیز هست. خدایا من نمی پرسم که چرا اعضای موج سوم (پویش نیم میلیونی دعوت و حمایت از خاتمی که صاحبان و نمایندگان اصلی ایران بودند) و ستاد هشتاد و هشت سرکوب شدند و انگیزه ها و استعدادهایشان مورد فرسایش و مورد نا شکری و نا سپاسی و قدر نشناسی قرار گرفت. خدایا استقلال, آزادی و پیشرفت ایران برای که ضرر داشت؟ چرا می گویند خدا نخواست؟ چرا می گویند خدا خواست؟ با چه حقی از قول تو حرف می زنند؟ خدایا چرا خاتمی و موسوی رهبر و رییس جمهور ایران نشدند تا استقلال و دیگر حقوق و آرمانهای ایران حفظ شود و در اثر خیانت باند جنایتکار خامنه ای تباه نگردد؟ خدایا من می خواستم سوغاتی "خبر موفقیتهای علمی ام در غرب" را برای ایران بیاور

بیانیه ای از چند تیکه عطیقه

بدلیل اینکه "غرب, ایران و قدرت ایران را بی ثبات کرده است" تا حدی که ایران حتی با همه قدرتش نیز از پرداختن شفاف حقوق در قطعنامه 2290 تصریح شده علی اکبر ابراهیمی به وی عاجز و ناتوان گشته, ما "ماهواره" های ایران (جامعه مذهبی و دینی ایران, جامعه علمی ایران, جامعه فرهنگی ایران, جامعه هنری ایران) اعلام می کنیم که سازمان ملل موظف است به محض مراجعه علی اکبر ابراهیمی به یکی از نمایندگی های این سازمان در یکی از کشورهای همجوار ایران, بدون مطرح نمودن هیچگونه فرم, بوروکراسی اداری, پرسشهای مربوط یا نامربوط و .... , شرایط و امکانات احترام آمیز و با شکوه مهاجرت علی اکبر ابراهیمی به غرب را سریع فراهم نماید. در غیر اینصورت ایران پس از دو سه دقیقه, دو سه ساعت و یا حداکثر پس از 24 ساعت با تمام قدرت خویش به تمدن غرب حمله خواهد کرد. امضا: جامعه مذهبی و دینی ایران و قدرت جامعه مذهبی و دینی ایران, جامعه علمی ایران و قدرت جامعه علمی ایران, جامعه فرهنگی ایران و قدرت جامعه فرهنگی ایران, جامعه هنری ایران و قدرت جامعه هنری ایران.

مرگ بر هر کسی که چشم دیدن "این" را ندارد

مرگ بر توده های جنایتکار و خونخواری که در باند خامنه ای هستند و درود بر ملت ایران و زنده و پاینده باد ایران امضا: علی اکبر ابراهیمی صاحب و سخنگوی پایگاه شهید کلاهدوز, اسلامشهر و ایران آدرس: شورای شهر اسلامشهر تذکر به جاسوسانی که به میان مردم نفوذ کرده اند: شما عالیجنابانی که از فرط حسودی می ترکید و به حق نمایندگی و ولایت من اعتراض دارید چرا به اراذل و اوباش خرد و کلان و آشکار و نهانی که لبهایشان را تکان تکان داده اند و از قول پشت خط, اسلامشهر و ایران هر چه که از دهانشان در آمدنی بود (گهرهایی همچون بیانیه 22 بهمن 88) گفته اند اعتراض نکرده اید؟ چرا خودتان را نه تنها به خواب که حتی به مرگ زده بودید؟ چرا کفن پوشیده و به اسلامشهر و ایران نیز کفن پوشانده بودید تا اراذل و اوباش خرد و کلان و آشکار و نهان هر طوری که "هوسهای زودگذر" شان کشید هویتتان را بنویسند؟ راستی مگر شما نمرده بودید؟ نماینده شده اید؟ اگر در سیاهچالهای خامنه ای پوسیده بودم و هر روز هم اعتصاب غذا می کردم چه کار برایم می کردید؟ چرا نباید با شیطان پیمان نامه امنیتی می بستم و شیطان را از امتیاز در امان بودن از حمله های

من یک شهروند سوییسی هستم

تصویر

بیانیه شماره سه پایگاه شهید کلاهدوز مسجد قمر بنی هاشم

ما نیازی به توده های وحشی, مسلح و جنایتکاری که روز 22 بهمن 88 در ایران "از خامنه ای حمایت کردند" نداریم. جهان نیازمند ملتها و جوامع با آبرو و قانونمند است. امروز ملت ایران, بسیج, سپاه, ارتش, گارد یگان ویژه نیروی انتظامی, نیروهای مسلح و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ایران در پاسخ به تجاوز جامع "باند خامنه ای و مزدوران و چاپلوسانش" کفن پوشیدند و پیام مرگ خویش را با سکوت به جهان مخابره فرمودند. و من خوب شنیدم که آنها زیر لب فاتحه استقلال, آزادی و پیشرفت ایران را می خواندند. بنابر "این" بر او که مرده به فتوای من نماز کنید. امضا: حضرت امام علی اکبر ابراهیمی فرمانده ارشد ارتشهای برتر جهان

جشن زوال استبداد دینی

عبدالکریم سروش عروسی خونین پایان یافت و داماد دروغین به حجله در آمد. صندوق ها بر خود لرزیدند و دیوان در تاریکی رقصیدند. قربانیان در کفن های سپید به نظاره ایستادند و زندانیان با دست های بریده کف زدند وجهانیان یک چشم خشم ویک چشم نفرت، داماد را بدرقه کردند. چشم روزگار فاش گریست و خون از سر ایوان جمهوری گذشت. شیطان خندید و آنگاه ستاره ها خاموش شدند و فضیلت به خواب رفت. آقای خامنه ای، که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای؟ ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده وصال دولت بیدار ترسمت ندهند که خفته ای تو در آغوش بخت خوابزده درین قحط سال فضیلت و عدالت همه از شما شاکی اند و من از شما متشکرم. "زان یار دلنوازم شکری است با شکایت." نه اینکه شکایتی نداشته باشم. دارم و بسیار دارم اما آنها را با خدا در میان نهاده ام. گوشهای شما چندان از ستایش و نوازش مداحان پر و سنگین شده است که جایی برای صدای شاکیان ندارد. ولی من از شما بسیار متشکرم. شما گفتید که "حرمت نظام هتک شد" و آبروی آن به یغما رفت. باور کنید که در تمام عمر خود خبری بدین خوشی از کسی نشنیده بودم. آفرین بر

بیانیه شماره یک مسجد سفید و مقدس من

تصویر

بیانیه شماره دو مسجد سفید و مقدس من

تصویر

نظم و قانون حرف اول را می زند

به باند خامنه ای و مزدوران و چاپلوسانش اخطار می کنم که اگر روز 22 بهمن 88 به خیابانها بیایند و با سر دادن هر گونه شعاری که در طرفداری از خامنه ای باشد, عکس امام خمینی را پاره کرده و امنیت, استقلال, آزادی, پیشرفت و دیگر آرمانهای ملت ایران را لگد مال نمایند و اتحاد و همدلی ملی را به هم بریزند, باید منتظر سرکوب, شکنجه, بازداشت و حمله های غیورانه بسیج, سپاه و دیگر نیروهای نظامی, انتظامی و امنیتی ملت ایران نیز باشند. هیچ کسی هم جرات و حق ندارد که بپرسد چرا, حتما یک کاری کرده اند.قانون حرف اول را می زند. امضا: صاحب اختیار نزدیک به مطلق زور و قدرت ایران با شعار هم این اه که هست, می خوای چه تکونی بخوری.