پست‌ها

نمایش پست‌ها از 2006

Omid

تصویر

باغباني

مواظبت ضمن عرض سلام حضور محترم جناب آقاي پروفسور حسن امين از تلاشهاي مجموعه نظام جمهوري اسلامي ايران براي خدمت به ايران قدرداني مي كنم و مايلم ايده ها، طرحهاي پيشنهادي و مقالات ديگر دوستداران و دلسوزان كشورم نيز در مورد نظام ايده آل پس از حكومت جمهوري اسلامي در ايران به شكلي سازمان يافته، متمركز و جدي مورد مطالعه و بررسي قرار گيرد. نظام حاكم امروزي نيز مي تواند از ايده ها و طرحهايي كه حاصل مي شود استفاده كند و از مسير حماقت يا خيانت خارج شود و در مسير بهتري گام بردارد. متاسفانه وضعيت ايران كه قبل از هر گونه جنگ و ستيز داخلي و مقصر يابي ابتدا بايد به ارتقاء آن پرداخت، طوري بوده و هست كه دولتمردان ناكارآزموده حكومتي براي تثبيت موقعيت خود و حذف رقبا و تامين ديگر منظورهاي آشكار و نهانشان، نيازمند جنگ با آزادي و جنگ با آگاهي مي شوند. و متاسفانه اين هياهو و بيداد براي تصور روياها و آرزوها و براي توليد ايده ها و براي تبديل اين مواد خام به طرحهايي براي ايران ايده آل پس از حكومت جمهوري اسلامي، بستر مناسبي نيست من اهل سياست ايران را خوب نمي شناسم. اما جناب آقاي پروفسور حسن امين از نكات مثبت قابل

بر نارفیقان شرم باد

اصلاح دشمنان بشريت و اين نامه اي است به رييس جمهور محترم ايران جناب آقاي احمدي نژاد.و من خداي را شاكرم و به خود افتخار مي كنم كه پس از انزوا و شكست كامل از پستان و پليدان ايران، خالصتر شدم و بهتر تو را يافتم و رسما مخاطبم حقيقت شد و من يادداشتهايم را مستقيما خطاب به خودت نوشتم.من يك نابغه ام و مي توانم براي بيست سال ديگر كشورهاي توسعه يافته برنامه ريزي كنم. من مي توانم آينده را طراحي كنم. آقاي احمدي نژاد اگر ايران و زمين را دوست داشتند و به مملكت داري علاقمند بودند بايد مي دانستند كه ايجاد جاذبه هايي در ايران براي ماندن من نيز از هنرهاي مملكت داري است.من بايد به تحقيق و توسعه و يا حداقل به زندگي شخص خودم بپردازم و لازم است كه مصون از بازيهاي روزگار در فاميل و محل و شهر و كشور و سياره ام باشم و لازم است كه بازيچه نباشم و اختيار خودم و فاميلم و محلم و شهرم و كشورم و سياره ام در دست خودم باشد. اين مصونيت مي تواند جامعه را نيز به خودش بياورد و هر آنچه را كه من براي خود ساخته ام، جامعه نيز براي خود بسازد. اما من در ايران در جايگاه خودم نيستم و ترجيه مي دهم در خارج از ايران كه مرا نمي شناسن

بدرقه

نظرات و دیدگاهها بدرقه مودبانه دوستان مهربان و بنده پرور می تواند جایگزین تعقیب شیطانی دشمنان تنفر انگیز بشریت و فحشهاي آنها شود. لطفا نظرات و دیدگاهها و انتقادات در مورد این پروژه و آخرین پروپزال مربوط به آن در یادداشت پروپزال بیان شود قبلا از بابت اینکه امکان پاسخ دادن به پیغامهای گرانقدر مهربانان برایم فراهم نیست عذر می خواهم اما امیدوارم از مهرورزی بنده پروران محروم نمانم و از دیدگاههای گرامیان بهره مند شوم. با تشکر

پیشنهاد

پروپزال واقعيت مجازي و ديگر تكنولوژي ها و علوم همچنان در حال پيشرفت هستند. پيشرفتهايي كه حاصل خواهد شد و امكانات و توانايي ها و فرصتهايي كه بشر در آينده با آنها مواجه خواهد شد، قطعا زندگي را تغيير خواهند داد. اينكه اين تغييرات چه و چگونه خواهند بود، چه و چگونه مي توانند باشند و چه و چگونه بايد باشند، موضوعاتي قابل بررسي هستند. در مورد اين موضوع كه اين تغييرات چه و چگونه بايد باشند يا اصلا كاري انجام نشده، يا آنگونه كه لازم است كاري انجام نشده و يا كارهاي خوبي انجام شده و من اطلاع ندارم اما كار من در مورد توليد ايده هاي آرماني و مطلوب و ايده آل بي نظير است. جامعه علمي مي تواند در معدن نبوغ من به جستجو و استخراج و تولید ايده و طرح بپردازد و پس از نقد و اصلاح و كامل كردن ايده هاي من و يافتن جايگاه بعضي از ايده هايم و قرار دادن آن ايده ها در آن جايگاهها و تنظيم كردن ايده هاي ديگرم با آن چند ايده مرجع و نقد و اصلاح و کامل کردن مجدد ایده ها، وقت و تحقيقات خود را نيز با اين پروژه تنظيم و هماهنگ كند. من با توجه و تمركز و انديشيدن به نيازها و اوامر انسان و با الهام گرفتن از غيب، خيالپردازي مي

آشفتگی طراح آشنایی ها

درخواست كمك از جامعه بين الملل خلاصه (خط مشي من و نتيجه گيري از مقاله) هر واحدي ممكن است چهره تنفر انگيز فرضي يي نيز داشته باشد. واحدهاي زميني و بشري اغلب چنين چهره اي نيز دارند. هر واحد، چهره حقيقتي تخيلي نيز دارد كه از خوبيهاي خوبان آن واحد شكل يافته و حقيقت آن واحد و انسان سفيد آن واحد ناميده مي شود. هر واحد يك چهره واقعي نيز دارد كه با پندار، گفتار، رفتار، زندگي، سياست و خط مشي مشخص خود، در مورد بعضي مسايل كل آن واحد تصميم گيري مي كند و چهره رسمي آن واحد است. غرب نيز يك واحد است. چهره غرب و چهره حقيقت غرب در نظر فرد انساني نگارنده اين سطور قابل تقدير و تحسين و شايسته تشكر و تشويق است. اين فرد انساني نگران منافع و حقوق شخص خودش است و مي خواهد فرد موفقي باشد تا بتواند بهتر با غريبه محترم كه هر فرد انساني است و وي سعي مي كند مقامش را معادل مقام تو فرض كند و با تو كه حقيقت و انسان سفيد مطلق تعريف شده توسط وي هستي و با خدا، مواجه شود. فرد انساني خالق اين صدا، منافع و حقوق و موفقيت خود را در اتخاذ سياستي در مورد سياره اش مي بيند كه مطابق منافع و حقوق و موفقيت سياره اش باشد. اين فرد، تشوي

تصمیم گیری در مورد نفرین

وداع با شهر سفيد و محترم اي حقيقت مطلق، مي خواستم اگر خدا ناراضي نمي شود و تو هم نا راضي نمي شوي و حقيقت معاصر شهرم نيز ناراضي نمي شود، شهري را كه در آن متولد شدم و كودكي و نوجواني و جواني يم در آنجا صرف شد، نفرين كنم. البته اگر ممكن است كدورت و ناراحتي و نارضايتي يي پيش بيايد، من راضي يم اين يادداشتم نديده و نشنيده گرفته شده و هيچ عذابي بر آن شهر نازل نشود.و اگر اين گلايه ام غير مودبانه تشخيص داده مي شود، متشكر خواهم شد اگر از آن چشم پوشي شده و من بخشيده شوم. و همچنين اگر بخاطر گلايه ام از بعضي خلايق خداي مهربان بخشيده نشوم و قبل از رفتنم از ايران، توسط خدا و يا تو و يا حقيقت معاصر شهر يا كشورم كشته شوم، باز هم متشكر خواهم شد.پستان و پليدان و فرومايگان و شياطيني در آن شهر بوده اند كه مستقيم و يا غير مستقيم، خفيف و يا غليظ، عمدا و يا سهوا با من دشمني ورزيده اند و رو در روي من ايستاده اند و به شخصيت و نبوغ من صدمه زده اند و با سركوب نبوغ من به بشريت خيانت كرده اند. آنها از نظر من رواني خطرناك، كافر خطرناك و يا تروريست خطرناك بوده اند. آنها هر چه كه بوده اند، با خصومتشان و با صدمه زدنشا

خدا حافظ ایران

لحظه های واپسین وقتشه وقتشه رفتن وقتشه وقتشه از تو گذشتن وقتشه فرصت تولد دوباره نيست مردن دوباره من وقتشه ديگه ديره واسه گفتن اين كلام آخرينه فرصت زجه نمونده لحظه هاي واپسينه ديگه با عاطفه دشمن واسه دلتنگي رفيقم توي شط سرخ نفرت بي صداترين غريقم من عروسك كدوم بازي وحشت من صداي قحطي كدوم تبارم كه مثل تولد فاجعه سردم كه مثل حادثه آرامش ندارم سرد و ساده و شكسته آينه قديمي يم من با چراغ و گل غريبه با غبار صميمي يم من مي مونم زير هجوم سنگي آوار كينه واسه بازيچه نبودن آخرين بازي همينه وقتشه وقتشه رفتن وقتشه وقتشه از تو گذشتن وقتشه

تبريك به بشريت و ايران

تعامل يا تقابل من افتخار مي كنم كه يكي از هموطنان ملت ايران هستم. نمي دانم چگونه مي توان خاك اين ديار كهن را شناخت! نمي دانم اين ملت با سابقه و افتخار آفرين و بي مانند، چه هستند و كه هستند و چه گنجهايي در سينه و چه معجزاتي در نفس دارند كه نابغه اي چو مرا پرورده اند! خوش به حال تو كه از چنين ملتي نيز تشكيل شده اي و خوش به حال خدا كه خالق چنين ملتي نيز هست. از خدا متشكرم كه افتخار داد و حضرت عيسي و ديگر انبياء گل را آفريد تا زميني ها توانستند خيال تو را در سر بپرورانند و به سمت واقعه ساختن تو پيش روند. من اكنون با كمال سرور اين موفقيت را به بشريت و به ملت ايران تبريك مي گويم. اكنون بشريت مي تواند به نبوغ من افتخار كند و من به هموطن و همزبان بودن با ملتي كه چنين نابغه اي را پرورده اند افتخار مي كنم. هر چند از فاميلم و دينم و محل و شهر زادگاهم كه همگي سفيد و غريبه محترمند خيري نديده ام و شري نيز نديده ام و ضمن حفظ منافع و حقوقم در فاميل و اسلام و محل و شهر زادگاهم، نسبت به آن جماعات بي تفاوت و بي احساسم، اما من در جامعه ايران كمي مورد محبت و بنده نوازي واقع شده بوده ام و از اين بابت مغرورم

فریاد

بهار 85 اللهم صل علي محمد و آل محمد. اعوذباالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم اين نامه را بطور خاص براي جامعه علمي ايران مي نويسم و آن را براي واحدهاي علمي پژوهشي و براي معاونتهاي آموزشي دانشگاههاي كشور مي فرستم و از معاونتهاي آموزشي مي خواهم اين نامه را به اعضاي هيات علمي، معاونت پژوهشي و رييس دانشگاه يا دانشكده شان ارايه فرمايند. از جامعه علمي ايران خواستارم دو مقاله جهان آرماني و تلويزيون واحد جهاني مرا مورد مطالعه قرار داده و همچنين بيانيه فيلمنامه وايتويزيون و آخرين كارم با نام پاسخ نابغه قرن به جامعه را نيز بخواند و مرا از ديدگاهها و راهنمايي هاي خود بهره مند فرمايد. جامعه علمي ايران اكنون فرصت دارد افتخار آفريده و به استقلال دست يابد. اگر جامعه علمي ايران نياز به اين دارد كه مكتب آفرين و جريان ساز باشد و دنيا را پيرو خود كند، اكنون فرصت خوبي براي احترام قايل شدن به شخصيت و نبوغ و استعدادهاي نابغه قرن و تاييد شايستگي وي براي مقام پرزيدنتي جهان است.اميدوارم مقاله پاسخ نابغه قرن به جامعه، گامي سازنده در جهت موفقيت من، تو، سيمرغ معاصر زمين و سيمرغ معاصر ايران كه جامعه عل