پست‌ها

نمایش پست‌ها از آوریل, ۲۰۰۶

خدا حافظ ایران

لحظه های واپسین وقتشه وقتشه رفتن وقتشه وقتشه از تو گذشتن وقتشه فرصت تولد دوباره نيست مردن دوباره من وقتشه ديگه ديره واسه گفتن اين كلام آخرينه فرصت زجه نمونده لحظه هاي واپسينه ديگه با عاطفه دشمن واسه دلتنگي رفيقم توي شط سرخ نفرت بي صداترين غريقم من عروسك كدوم بازي وحشت من صداي قحطي كدوم تبارم كه مثل تولد فاجعه سردم كه مثل حادثه آرامش ندارم سرد و ساده و شكسته آينه قديمي يم من با چراغ و گل غريبه با غبار صميمي يم من مي مونم زير هجوم سنگي آوار كينه واسه بازيچه نبودن آخرين بازي همينه وقتشه وقتشه رفتن وقتشه وقتشه از تو گذشتن وقتشه

تبريك به بشريت و ايران

تعامل يا تقابل من افتخار مي كنم كه يكي از هموطنان ملت ايران هستم. نمي دانم چگونه مي توان خاك اين ديار كهن را شناخت! نمي دانم اين ملت با سابقه و افتخار آفرين و بي مانند، چه هستند و كه هستند و چه گنجهايي در سينه و چه معجزاتي در نفس دارند كه نابغه اي چو مرا پرورده اند! خوش به حال تو كه از چنين ملتي نيز تشكيل شده اي و خوش به حال خدا كه خالق چنين ملتي نيز هست. از خدا متشكرم كه افتخار داد و حضرت عيسي و ديگر انبياء گل را آفريد تا زميني ها توانستند خيال تو را در سر بپرورانند و به سمت واقعه ساختن تو پيش روند. من اكنون با كمال سرور اين موفقيت را به بشريت و به ملت ايران تبريك مي گويم. اكنون بشريت مي تواند به نبوغ من افتخار كند و من به هموطن و همزبان بودن با ملتي كه چنين نابغه اي را پرورده اند افتخار مي كنم. هر چند از فاميلم و دينم و محل و شهر زادگاهم كه همگي سفيد و غريبه محترمند خيري نديده ام و شري نيز نديده ام و ضمن حفظ منافع و حقوقم در فاميل و اسلام و محل و شهر زادگاهم، نسبت به آن جماعات بي تفاوت و بي احساسم، اما من در جامعه ايران كمي مورد محبت و بنده نوازي واقع شده بوده ام و از اين بابت مغرورم

فریاد

بهار 85 اللهم صل علي محمد و آل محمد. اعوذباالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم اين نامه را بطور خاص براي جامعه علمي ايران مي نويسم و آن را براي واحدهاي علمي پژوهشي و براي معاونتهاي آموزشي دانشگاههاي كشور مي فرستم و از معاونتهاي آموزشي مي خواهم اين نامه را به اعضاي هيات علمي، معاونت پژوهشي و رييس دانشگاه يا دانشكده شان ارايه فرمايند. از جامعه علمي ايران خواستارم دو مقاله جهان آرماني و تلويزيون واحد جهاني مرا مورد مطالعه قرار داده و همچنين بيانيه فيلمنامه وايتويزيون و آخرين كارم با نام پاسخ نابغه قرن به جامعه را نيز بخواند و مرا از ديدگاهها و راهنمايي هاي خود بهره مند فرمايد. جامعه علمي ايران اكنون فرصت دارد افتخار آفريده و به استقلال دست يابد. اگر جامعه علمي ايران نياز به اين دارد كه مكتب آفرين و جريان ساز باشد و دنيا را پيرو خود كند، اكنون فرصت خوبي براي احترام قايل شدن به شخصيت و نبوغ و استعدادهاي نابغه قرن و تاييد شايستگي وي براي مقام پرزيدنتي جهان است.اميدوارم مقاله پاسخ نابغه قرن به جامعه، گامي سازنده در جهت موفقيت من، تو، سيمرغ معاصر زمين و سيمرغ معاصر ايران كه جامعه عل