میتینگ بوستان جنگلی سرخه حصار تهران- بخش اول


میتینگ بوستان جنگلی سرخه حصار تهران

.

برای معرفی اکبر 

به نیروهای مسلح کل کشور

از طرف ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران:

.

.

.

.

مجموعه محترم کل نیروهای مسلح کشور،

اکبر که این روزا با نام و مهر و امضای ما داره بیانیه صادر می کنه کیه؟

.

دوستان، آیا روز سیاه و روز عادی و روز خوش برای ایران فرقی داره؟

.

اگه فرقی داره پس شکر گزار باشیم 

و خودمونو فراموش کنیم 

و اختلافاتمونو کنار بزاریم

و حق و حقوق اکبر و سازمان اکبر رو بهش بپردازیم.

.

.

با توجه به اینکه وقت کمه،

صرفا اشاره ای گذرا می شه به فعالیتهای دو سه ماه اخیر اکبر.

.

ابتدا در مورد ضعف تبلیغاتی و رسانه ای اکبر

ذکر این نکته لازمه که

اکبر هیچگاه از اعتنا به امور ایران دریغ نداشته

و حتی اخیرا بخش امور ایران رو نیز 

در سازمان اکبر فعال کرده.

.

فقط از اونجا که

.

جمهوری اسلامی، 

آلترناتیوها و اپوزیسیونهای جمهوری اسلامی، 

جامعه مدنی 

و رسانه های خبری و شخصیتهای مرجع حول و حوش فضای سیاسی ایران معاصر

.

طی دهه اخیر

.

نتونستن

در پروژه مورد نظر و مورد تایید اکبر 

مبنی بر اتحاد و همکاری با هم 

برای اقدام مشترک 

در مورد انجام دادن

"مصاحبه مشترک با اکبر"

موفق بشن، 


صدای اکبر در میان التهابات و منازعات فضای سیاسی ایران معاصر، از نام و تصویر خود اکبر تفکیک و جدا شد

.

و ایران نیز موفق به استقبال و حمایت از اکبر و سازمان اکبر نشد.

و این بایکوت خبری، و به تبع اون، عدم تعامل موفق ایران با اکبر و سازمان اکبر، فقط مسخره نبود، که یک فاجعه نیز بود.  

و ما باید در مورد آن هشیار باشیم.

.

ما باید آگاه باشیم به این موضوع که رسانه های ایرانی موظف بوده اند هر یک فکت شیت مد نظر خودشان از اکبر و سازمان اکبر را ارایه دهند و پرسشهای خودشان از اکبر را برمبنای همان فکت شیتی که خودشان ارایه داده بوده اند، برای اکبر بفرستند

تا اکبر برخی از سوالهای هر یک از رسانه ها را انتخاب کند و پاسخ را در یک فایل کوتاه منتشر کند.

.

.

البته اکبر به روال همیشه باز هم خوشحال و شکر گزاره 

و خیلی هم بابت اونچه که به روایت خودش

"استقبالها و حمایتهای تقویتی دوازده سال اخیر ایران از اکبر و سازمان اکبر" 

می نامه، 

ممنون و سپاسگزاره.

.

.

اما ما خودمون باید ببینیم که استقبال و حمایتهای ایران از اکبر و سازمان اکبر آیا به میزان عادی و نرمال بوده و موجب تقویت اکبر و سازمان اکبر شده

یا اینکه ما توی این مدت فقط داشتیم توی سر اکبر می زدیم و اکبر رو تضعیف می کردیم؟ 


.

در هفته های اخیر، خیلی اتفاقا افتاده.

.

اکبر کمی روی "آگهی استخدام" کار کرده برای آلترناتیو سازی و سیستم سازی برای ایران.

.

همون کمی هم از سرمون زیاد بوده.

.

چونکه 

بیشتر از اون از اکبر استقبال نکردن و به اکبر میدان ندادن که اکبر بتونه بیشتر روی طرح آگهی استخدام کار کنه.

.

.

حتی سند همبستگی احزاب ایرانی هم تهیه و توسط خود اکبر منتشر شده.

.

دیگه چی کار کنه اکبر؟

چند تا معجزه کنه

تا ما نیز 

با پیوستن به فراخوان و پویش عالی 

موسوم به پویش راه سبز امید،

براش دعا کنیم که معجزه کوچک 

"تاسیس صندوق اکبر در معاونت مالی سازمان ملل بواسطه اقدام مشترک کشورهای ۵+۱"

محقق بشه؟

چرا نباید اهداف سازمان اکبر یکی پس از دیگری واقعی و اجرا بشه و همش باید معطل و معلق بمونه؟

.

اکبر تحت استانداردهای حقوق بشری حکومتهایی که در ایران تشکیل می شه 

نمی تونه با حکومت وقت در ایران کار کنه

و به همین دلیل،

ستاد مشترک نیروهای مسلح کشور 

_که یک نهاد فراجناحی و بی طرف هست_

رو 

بعنوان حافظ حقوق و منافع اکبر و سازمان اکبر

انتخاب و معرفی کرده.

.

.

اکبر حتی "فراخوان عالی" که موضوعش بین المللی است رو نیز تهیه کرده و در صفحه رسمی خودش نشر داده.

.

_فقط چونکه در ایران انتخابات بود 

و سازمان اکبر نمی خواست در امور داخلی ایران دخالتی کرده باشه،

تاریخ رسمیت یافتن اون فراخوان رو انداخته بود برای ۵ جولای ۲۰۲۱ یا همون ۱۴ تیر ۱۴۰۰

تا زور آزمایی ها و گرد و خاکها و التهابات طرفهای درگیر در فضای سیاسی ایران معاصر به هر نتیجه و تعدیلی که خود اون فضا دلش می خواست، برسه و بعدا هم نگن که ما می خواستیم معجزه کنیم و گل بککاریم اما اکبر در انتخابات ما دخالت کرد!_

.

این فراخوان پیشرفته و باشکوه، 

(فراخوان عالی)

از قابلیت تولید کردن ورژنهایی ویژه از خودش 

در هر زمان و مکانی که اکبر خودش لازم تشخیص بده نیز برخورداره.

یک نمونه ش 

همین قبل از انتشار

پیام ویدئویی اکبر به ملت ایران،

منتشر شد.

.

آره، اکبر به ملت ایران پیام هم داده و خودش مستقیم در اونجا با ملت ایران صحبت کرده.

.

آخه جمهوری اسلامی به خودش اجازه داده بود انتخابات برگزار کنه!

در حالی که اکبر خودش هنوز نمرده بود.

.

و همچنین در مرام اکبر نبود که در چنان روزهایی ملت رو تنها رها کنه.

.

پس، اکبر در چنان روزهایی

از تمرکز بر امور سازمان اکبر تنزل کرد،

به امور ایران اعتنا کرد

و 

_علی رغم بایکوت صدای اکبر در رسانه های ایرانی_

خودش رو به مثابه

یک گزینه برای انتخاب بعنوان شخص اول کشور

در دسترس افکار عمومی ملت ایران قرار داد.

.

حدود عصر، غروب و یا شامگاه روز انتخابات نیز پلن بی رو در دسترس سیستم نظامی و امنیتی کشور قرار داد 

و تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۰ 

رو 

برای اجرای این پلن تعیین کرد.

.

دلیل تعیین ۱۲ تیر هم این بود که اگه کسی می خواست معجزه ای، حماسه ای، انقلابی، چیزی به پا کنه، جا و زمانش تنگ نشه 

و با برنامه باالقوه سیستم نظامی و امنیتی کشور موسوم به پلن بی 

تداخل نداشته باشه.

.

بایکوت خبری و رسانه ای اکبر همچنان ادامه پیدا کرد

و نهایتا سیستم نظامی و امنیتی ایران نیز به تصمیم و تشخیص رسید که 

قصد استفاده از پلن بی در روز ۱۲ تیر ۱۴۰۰ 

رو نداره

و صرفا به تشکر از اکبر _اونم توی دلش_ بابت اینکه چنین گزینه ای رو در دسترسش قرار داده بود بسنده کرد. 

.

.

اکبر یه نفس راحت کشید و خدا رو شکر کرد که وظایفش در قبال ایران در خرداد ماه ۱۴۰۰ و تا به ۱۲ تیر ۱۴۰۰ رو انجام داده.

.


وظیفه ای که اکبر در مورد کاندیداتوی قدرت متمرکز ایران برای خودش تعریف کرده بود

در روز ۱۲ تیر ۱۴۰۰ بطور کامل انجام شد 

و به پایان رسید.

و اکبر دیگه در اونمورد وظیفه و مسوولیتی نداره.

.

و اکبر از این فراغت بال برخوردار شد 

که از ۱۴ تیر ۱۴۰۰ به بعد

اراده معطوف به قدرت متمرکز جهان 

و یا دست کم همون تاسیس سازمان اکبر 

رو در دستور کار خودش قرار بده.

.

.

.

.

.


روز ۱۴ تیر ۱۴۰۰ (۵ جولای ۲۰۲۱) شد.

.

فراخوان عالی در این روز رسمیت می یافت

و اکبر باید گربه رو (شورای عالی سیاسی ۵+۱ رو) دم حجله می کشت

و جشن عروسی اکبر با قدرت متمرکز ۵+۱ رو به پا می کرد.

.

پس

بیانیه اقدام اکبر 

برای پشتیبانی از دو سند اکبر:

"مانیفست مارس ۲۰۱۹ اکبر"

و "سند ژانویه ۲۰۲۱ اکبر"

رو به میدان برد

و خنجر رو 

_نه به سینه دشمن، نه به کمر دوست، نه به ....، حاشیه ها رو وابده_

.

دقیقا کوبید روی میز!

.

.

همه سران سیاسی ۵+۱ میخکوب شده بودن 

در مقابل قرار داد اکبر!

.

حیرون مونده بودن از سورپرایز و تعجب!

.

دهنشون وا مونده بود!

.

البته از اونجا که قبلا هر چی شیرینی در جهان بوده رو با استیلا و هژمونی شون بلعیده بودن، اکبر بهشون شیرینی نداد و گفت برن وایستند آخر صف همه مردم جهان.

.

.

.

.

اکبر به میدان وارد شد،

_البته اولش مردم استقبال نمی کردن و تردیدها و سوالهایی داشتن و می گفتن این گل و شیرینی برای چیه؟ و اصولا اکبر کیه؟_

.

بعد که اکبر با 

.

"لبخنده و التماس به پیشگاه مردم ایران"

.

_که مشتی نمونه خروار خروار مردم جهان هستند_

.

جواب سوالهاشون رو داد

و گفت 

برای اینه که امروز شادم

برای عروسی خودمه

قدرت متمرکز ۵+۱ رو از ۵+۱ خواستگاری کردم

تا از اونجا به سازمان ملل برم و قدرت متمرکز جهان رو خواستگاری کنم

می خوام سرمایه به کشور بیاد

می خوام سازمان اکبر در ایران شعبه مرکزی و اصلی ش باشه

و ....

وقتی مردم برای اولین بار صدای اکبر رو از طرف خود اکبر شنیدن، 

.

با خوشحالی، وقار و تشریفات عالی ایرانی 

به استقبال اکبر اومدن

و از اقدام شاد اکبر مبنی بر پخش گل و شیرینی استقبال کردن

و انگار که خویشاوند گم کرده ای رو پیدا کرده باشن،

گویا داشتن با خودشون از اکبر می پرسیدن که

تو کجا بودی تا امروز؟

.

.

اکبر مسیر میدان فردوسی رو به سمت پایین رفت.

و شراب نخورده مست شده بود

و سرود "امشب در سر شوری دارم"

رو با حال مستی اکبر بلند بلند می خوند.

.

اون روز سر راه اکبر همش معجزه سبز می شد

و همه شهر تبدیل شده بود به فضای سبز!

.

حتی یه چشمه آب خنک هم جلوی پای اکبر جوشید. به خدا قسم واقعی بود. حتی اکبر دست و صورت خودش رو هم اونجا شست در حالی که فریاد می زد: "وای! وای!"

.

.

اکبر هنوز در حال و هوای 

سازمان اکبر 

و فراخوان عالی 

و ۵ جولای ۲۰۲۱ 

و پویش اکبر 

موسوم به پویش راه سبز امید 

و وسعت بین المللی سازمان اکبر 

بود

که 

.

برای ناهار به کوچه برلن زد.

.

.

چشمتون روز بد نبینه

.

نفهمید چی شد که 

یه باره با یه شوری گفت

قورمه سبزی منو بیارید می خوام برم برقو بیارم بره ملت!

.

با همون یه کلمه خودشو بدبخت کرد!

.

گفتن برقو نمی یاری بره ملت.

اکبر گفت اگه نمی خواستم برقو بیارم بره ملت، 

امروز هم به خیابون فردوسی تهران نمی یومدم.

.

گفتن من قورمه سبزی رو آوردم برات 

ولی تو برقو نمی یاری بره ملت.

.

.

.

.

.

اکبر توی همون دقیقه هایی که داشت غذا رو می خورد

در عین حال، 

با یه وسیله مسافرتی فوق پیشرفته 

که از آینده سازمان اکبر براش فرستاده شد 

هم 

به خیلی از شهرها و روستاهای ایران 

سفرهای استانی کرد.

.

.

مردم ایران در ادامه قدرت یک میلیون و دویست هزار تومانی ۵ جولای ۲۰۲۱ اکبر، 

خودشون گل و شیرینی و غذا و هزار تا چیز خوب دیگه خریده و آورده بودن و داشتن پخش می کردن.

.

موج استقبال از 

اکبر 

و معاونت امور ایران سازمان اکبر 

در سراسر ایران

به راه افتاده بود.

.

بزن و برقص و ساز و آواز و شور و شوقی به راه افتاده بود که بیا و ببین!

.

اکبر خیالش راحت بود که ملت ایران دارن از 

فراخوان عالی 

و از پویش اکبر 

موسوم به پویش راه سبز امید 

در کمپین جهانی دعوت و حمایت از اکبر

استقبال و حمایت می کنن

.

و نه از کاندیداتوری اکبر برای قدرت متمرکز ایران.

.

چونکه 

.

۲۸ خرداد ۱۴۰۰ و ۱۲ تیر ۱۴۰۰ سپری شده بود، گذشته بود رفته بود.

و موضوع کاندیداتوری اکبر برای قدرت متمرکز ایران به پایان رسیده بود تموم شده بود رفته بود.

.

.

و ملت ایران هم اونقدر بزرگوار بودن که درک می کردن اکبر قرار نیست چند هزار سال زنده باشه

تا بخواد و بتونه هزار سالشو فقط با ایران و امور ایران سر و کله بزنه!

.

ملت ایران اونقدر بزرگوار و مهربون و دلسوز بودن

که می دونستن

اکبر در میان مدعیان قدرت متمرکز ایران 

_اعم از دسته گلهای

جمهوری اسلامی 

و آلترناتیوها و اپوزیسیونهاش 

و دار و دسته های حول و حوش هریک،_

هیچ شانسی برای تصاحب قدرت متمرکز ایران نداره.

.

.

و از همین رو 

در ذهن و خیال اکبر 

به اکبر اجازه و رضایت داده بودند که

از کاندیداتوری مجدد قدرت متمرکز ایران 

صرفنظر کنه

.

و فعالیتهای بخش امور ایران سازمان اکبر رو 

به فعالیتهای فرهنگی و ادبی

از قبیل تهیه و انتشار 

سند همبستگی احزاب ایرانی 

محدود کنه

.

تا بتونه توجه خودش رو به کل سازمان اکبر 

و به قدرت متمرکز در کل جهان معطوف کنه.

.

.

.

اکبر که سراپا تقدیر و تشکر 

نسبت به بزرگواری ایران و ملت ایران شده بود، 

.

به مردم ایران یادآوری کرد که 

خواهشا تا وقتی بایکوت رسانه ای اکبر ادامه داره 

اسم اکبر رو به زبون نیارید.

.

چونکه ممکنه 

به جرم حمایت از اکبر 

سرکوب بشید 

و سیستم نظامی و امنیتی کشور هم نتونه به کمکتون بیاد. 


.

.

اما اکبر برای مردم ایران، 

سر دادن شعارهای اکبر 

و انتشار ادبیات و گفتمان اکبر رو آزاد اعلام کرده بود.

منتها با نامهای قهرمانان سنتی خودشون در زمینه های سیاسی، ورزشی، علمی، فرهنگی و غیره و ذالک 

و نه با نام اکبر.

.

.

اکبر دلش با سازمان اکبر بود و با کل جهان و جهانیان

و نه صرفا و انحصارا

پیش ملتی که یکپارچه داشتند به اکبر پیشنهاد می کردند به ایران بیاد.

.

اکبر این اراده ملی رو می شنید

اما تعبیرش 

تمرکز اکبر بر سازمان اکبر و بر قدرت متمرکز جهان بود.

.

.

ملت ایران اما کمی غافل بودند از اینکه

مدعیان قدرت متمرکز ایران در حکومت وقت و یا اپوزیسیونهایش در کمینند

تا سر سفره آماده به یاری اکبر بشتابند،

بایکوت رسانه ای اکبر را با یک تلنگر انقلابی و حماسی مفت و مجانی در هم بکوبند

و مدعی شوند که اکبر اصلا هیچگاه صاحب سفره  نبوده

و حالا هم ما از اکبر طلبکاریم!

.

.

این دسته گلها را جمهوری اسلامی برای نه فقط اکبر که برای هر آلترناتیو دیگری نیز آماده کرده است!

دسته گلهایی بعنوان آلترناتیوهای جمهوری اسلامی.

.

همان موقع که داشت می کشت، زندانی می کرد، تبعید می کرد، تهمت می زد، محکوم می کرد، اجرای حکم می کرد 

و آلترناتیوها و اپوزیسیونهای ایرانی ها را از حق و حقوق بدیهی و اولیه خودشان محروم می کرد و بر ایشان هزینه های اجباری و خسارتهای جبران ناپذیر تحمیل می کرد،

همان وقت در واقع داشت هر آلترناتیو باالقوه ای را به یک موجود سرکوب شده، تحقیر شده، بیمار، متنفر، عقده ای، تنگ نظر و غیره

برای ایران فردا 

تبدیل می کرد.

.

آری، فضای سیاسی "ایران فردا" زمینی است که از طرف جمهوری اسلامی مین گذاری شده است.

و حاکم بعدی ایران، 

_حتی اگر انسان کامل و عقل کل نیز باشد،_

بیچاره خواهد شد!

.

و اکبر قبل از انتخابات سال ۸۸ در مقالاتی همچون قهرمان و ابراز احساسات نسبت به وی، در اینمورد به جمهوری اسلامی هشدار داده بود اما جمهوری اسلامی استعداد و ماهیتش همین بود که به راه خودش برود و احمدی نژاد و موسوی و خاتمی و روحانی و رییسی و آلترناتیوها و اپوزیسیونهای ایرانی را از اکبر و از ملت ایران بگیرد و از آن خود کند.

.

.

و آیا فراخواندن اکبر به چنین زمینی 

یک ظلم مضاعف به اکبر نمی بود؟

.

.

و این در حالی است که 

کمپین جهانی دعوت و حمایت از اکبر، 

در ارتباط با اکبر و سازمان اکبر 

فراخوان عالی را صادر کرده 

و نه انحصارا در ارتباط با

معاونت امور ایران سازمان اکبر.

.

.

.

.

و اصولا اگه اکبر می خواست در مورد امور ایران هم کاری کنه، اول باید به یک قدرت جهانی تبدیل می شد 

تا از بالا و با دست پر بیاد کاری برای مردم انجام بده

نه اینکه خودش هم بیاد این پایین به همراه مردم زیر دست و پا له بشه و چیزی نباشه بیش از یک مصرف کننده ناخوانده و اضافی برای اکسیژن محدود موجود در فضای پر خفقان، پر گاز اشک آور و پر دود گاژوئیل امور قدرت متمرکز ایران!

.

.

.

ایرانی ها خیلی لطف و بزرگواری کردن 

که اکبر و معاونت امور ایران سازمان اکبر رو

از اعتنا و توجه و تمرکز عمیق 

به امر کاندیداتوری قدرت متمرکز ایران معاف فرمودند.

.

در مورد کار اصلی خود اکبر 

مبنی بر اراده معطوف به سازمان اکبر و قدرت متمرکز جهان

نیز 

قبلا همه کارها توسط خود اکبر در سطح نظریه انجام شده

و همه چیز آماده است.

برای اینکه موفقیتهای اکبر یکی پس از دیگری به وقوع بپیونده،

کمکی که از دست مردم ایران بر میاد اینه که

.

فراخوان عالی رو بخونن و بهش عمل کنن. یعنی از پویش اکبر موسوم به پویش راه سبز امید حمایت کنن.

و به کمپین جهانی دعوت و حمایت از اکبر بپیوندند.

.

بدین ترتیب، اکبر بطور اتوماتیک در عرصه بین الملل به یک قدرت جهانی تبدیل می شه.

و علی رغم اینکه هیچگونه تعهد و الزامی برای اعتنا به امور ایران نخواهد داشت

اما

از توانایی و امکان اعتنا به امور ایران نیز برخوردار خواهد شد 

و اگر یک زمانی در دهه های آینده دلش خواست، ممکن است که چنین اتفاقی نیز با حداکثر فایده و حداقل ضرر انجام بشه.

.

اما تا آن روز هنوز راه هست

.

و اکبر در عرصه سیاست ایران یک شخصیت فراجناحی است 

.

و ایران هنوز اکبر را

در عرصه بین الملل به قدرت نرسانده است

تا بتواند در یک چنین روزهای دشواری از اکبر انتظار معجزه داشته باشد!

.

.

.

امروز آرمان 

اتحاد و همکاری همه اهالی فضای سیاسی ایران معاصر

برای رسیدن به اجماع 

برای اطاعت مطلق از اکبر 

برای تاسیس حکومت موقت و فاشیستی اکبر 

(دولت وحدت ملی اکبر) برای دوران گذار 

تا رسیدن به دموکراسی و انتخابات آزاد،

یک معجزه است

.

و اکبر ضعیف امروز

.

_که حتی بعنوان یک کارگر در فضای کسب و کار کشور نیز به سختی پذیرش و تحمل می شده است

و از سر ناچاری خودش را بیش از یک دهه با چنگ و دندان به فضای کسب و کاری شریف ایران آویزان می کرده و التماس می کرده است که تو رو خخدا با اکبر کار کنید هر شرایطی هم که باشه عیبی نداره، فقط هر موقعی هم که دلتون خواست یه جفت کفش به اکبر بدید، پول هم نمی خوام!_ 

.

و اکبر ضعیف امروز

به تنهایی قادر به آوردن 

چنان معجزه ای 

نخواهد شد.

.

.

چرا که هر یک از پیروان و حامیان اکبر در کمپین ملی دعوت و حمایت از اکبر، منافع شخصی و حزبی خودشان را از اکبر مطالبه خواهند کرد و اکبر را وادار به اعتنا به منازعات و درگیری های ما بین خودشان خواهند ساخت و انرژی اکبر را بابت میانجیگری در ورطه دعواهای جاه طلبانه خودشان هرز و هدر خواهند داد و از اکبر که نفرت بلد نیست و دادگر است، وحشت خواهند کرد.

.

بخصوص که اگر در راه به قدرت رساندن اکبر سرکوب نیز شده باشند 

که دیگر "واویلا" خواهد بود

.

و خواهند گفت که اکبر دیگه کیه؟ 

همه می زدند توی سرش، 

رسانه نداشت حتی از خودش دفاع کنه، 

ما خودمون اکبرو ساختیم!!!

ما خودمون رهبر و رییس جمهور و صاحب نظریم!

.

.

جمهوری اسلامی و اپوزیسیونهایش که خوب بلدند اکبر بسازند

خوب چرا اکبر را از پیکر دیگر آلترناتیوها و پتانسیلهای لیدری/ رهبری نمی سازند!

.

اینهمه رهبر هست.

حتما باید اکبر را بدهکار وظیفه ای تحت عنوان نجات ایران بشناسیم!

.

جل الخالق!

.

اکبر هشتاد میلیون قهرمان ایرانی نیاز دارد که فقط خود اکبر را نجات بدهند و جمع و جور کنند.

چگونه اکبر، کشور نجات تواند داد!

.

کاندیداتوری ش برای قدرت متمرکز ایران کجا بود؟

.

اکبر خودش در سازمان اکبر کار و زندگی نداره؟

.

پس قدرت متمرکز جهان رو چی کار کنه؟

.

بگه من خودم هنوز در داخل ایران درگیرم؟

.

آبرو نداره اکبر در جهان؟

.

.

.

اکبر باید با کمک ملت ایران 

جشن اکبر را برپا کند، 

سازمان اکبر را بسازد 

و در جهان به قدرت برسد.

.

‌.

یکی بیاید کشور را اداره و نمایندگی کند.

یک متن مورد اجماع و توافق، یک قانون اساسی، یک شخص، یک آلترناتیو. یعنی هیچی و هیشکی نیست بیاد این کار ساده رو انجام بده؟

معلول هم باشه عیبی نداره، معیوب و ضعیف و به درد نخور و هر چی هم که باشه عیبی نداره، فقط یه متقاضی کار بیاد که ملت به جمهوری اسلامی بگن برو.

.

.

یکی بیاید کشور را اداره و نمایندگی کند و قدرت لبخند زدن را به ملت مظلوم و غارت شده ایران برگرداند

که این ملت نیز از قدرت "به داد اکبر رسیدن" برخوردار شوند.

.


کمپین ملی دعوت و حمایت از اکبر، هدفش از طرف خود اکبر اعلام می شود و این هدف توسط خود اکبر،

"حمایت ایران از کمپین جهانی دعوت و حمایت از اکبر" 

اعلام شده است.

و نه صرفا توجه و تمرکز عمیق بر بخش معاونت امور ایران در سازمان اکبر.

.

.

.

.

.

خوب کجا بودیم؟

اکبر داشت قورمه سبزی می خورد.

.

علی رغم اینکه در ذهن اکبر جشن جهانی سازمان اکبر بر پا بود

اما ملت مظلوم و غارت شده ایران همچنان به امکان و احتمال تحقق حکومت اکبر بر ایران می اندیشیدند.

.

نمی دونستن که در فضای سیاسی و رسانه ای ایران 

بر سر اکبر هنوز اجماع نیست.

و این عدم توافق و عدم التماس مشترک خرد جمعی به اکبر، 

می تونست موجب آسیب به کشور بشه، و این آسیب می تونست با کاندید قدرت متمرکز ایران نشدن اکبر، منتفی بشه.

.

.


بزن و برقص و ساز و آواز و شور و شوقی که در سراسر ایران در استقبال و حمایت از اکبر باید به راه بیفته، 

در استقبال و حمایت از سازمان اکبر باید باشه

و نه انحصارا در استقبال و حمایت از معاونت امور ایران سازمان اکبر.

.

اما چی کار می کردن این ملت تنها و تازه با اکبر آشنا شده؟! 

اکبر سالها زندانی و خوراک انحصاری و مفت و مجانی

خودکامگی جمهوری اسلامی و آلترناتیوها و اپوزیسیونهاش بوده. 

خوب تازه اکبر رو دیده بودن و تازه با اکبر آشنا شده بودن.

آیا حق نداشتن که اندکی هم ذوق زدگی و شادی رو تجربه کنن پس از چند دهه؟


اکبر اندیشه داشت، سبک ویژه داشت، گفتمان داشت، طرح داشت، برنامه داشت، تاکتیک داشت، راهبرد مشخص داشت، سیاست ثابت و مشخص داشت و .... .

.

مردم ایران داشتن خودشونو می کشتن برای اکبر!

مردم دیگه شیر رو نمی ریختن کف خیابون.

انگار "امید" پیدا کرده بودن و خوشبخت شده بودن.

.

اکبر که خودش همیشه از خدا خواسته خودشو ایثار کنه برای این ملت.

.

خدا خودش هر یک از همه رقبای اکبر در عرصه انتخابات قدرت متمرکز در ایران رو به یه نحوی سر به نیست کنه انشاالله

تا قد و قواره و بضاعت و این چیزای اکبر هم یه کم به چشم بیاد. در شرایط عادی که اکبر توان رقابت با رقیبانی لایقتر از خودش رو نداره.

.

البته الآن که این حرف زده شد،

که دیگه اکبر اصلا نمی یاد.

.

اما مردم که گوششون به این حرفا بدهکار نیست.

.

هر چی اعلامیه که اکبر در خیال خودش برای کمپین جهانی دعوت و حمایت از اکبر و سازمان اکبر ساخته،

داره بعنوان اعلامیه های کمپین ملی دعوت و حمایت از معاونت امور ایران سازمان اکبر دست به دست می شه!

.

.

.

مردم فریاد می زدن:

.

زنده باد/ درود بر 

نون،

خدایا شکرت بابت نون.

.

زنده باد/ درود بر

آب،

خدایا شکرت بابت آب.

.

زنده باد/ درود بر

شیر،

خدایا شکرت بابت شیر.

.

زنده باد/ درود بر

برق،

خدایا شکرت بابت برق.

.

زنده باد/ درود بر 

صبحونه،

خدایا شکرت بابت صبحونه.

.

زنده باد/ درود بر

ناهار،

خدایا شکرت بابت ناهار.

.

زنده باد/ درود بر

شام،

خدایا شکرت بابت شام.

.

زنده باد/ درود بر

چلوکباب برگ،

خدایا شکرت بابت چلوکباب برگ.

.

زنده باد/ درود بر

خیر و برکت،

خدایا شکرت بابت خیر و برکت.

.

زنده باد/ درود بر

نور و نون،

خدایا شکرت بابت نور و نون.

.

زنده باد/ درود بر

سوغاتی و اکسیژن،

خدایا شکرت بابت سوغاتی و اکسیژن.

.

زنده باد/ درود بر

سلامتی،

خدایا شکرت بابت سلامتی.

.

زنده باد/ درود بر

پول،

خدایا شکرت بابت پول.

.

زنده باد/ درود بر

شراب،

خدایا شکرت بابت شراب.

.

زنده باد/ درود بر

گل،

خدایا شکرت بابت گل.

.

زنده باد/ درود بر

شیرینی،

خدایا شکرت بابت شیرینی.

.

زنده باد/ درود بر

عشق و حال،

خدایا شکرت بابت عشق و حال.

.

زنده باد/ درود بر

تفریح و خوشی،

خدایا شکرت بابت تفریح و خوشی.

.

زنده باد/ درود بر

پیک نیک،

خدایا شکرت بابت پیک نیک.

.

زنده باد/ درود بر

شعر و سرود و موسیقی،

خدایا شکرت بابت شعر و سرود و موسیقی.

.

زنده باد/ درود بر 

کارناوال شادی،

خدایا شکرت بابت کارناوال شادی.

.

زنده باد/ درود بر

....

خدایا شکرت بابت .... .

.

و .... .

.

پست‌های معروف از این وبلاگ

بر سر مهاجران ایرانی چه آورده اند؟

فراخوان سرنگون کردن بیدادگران جنایتکار