دادگاه لاهه باید به غیر یاغیان نیز پاسخگو شود

ماهها روی متن شکایت رسمی ام از کشورهای ۵+۱ به دادگاه لاهه کار کرده بودم. دیدم باید دو طرف دعوا بپذیرند که پرونده برود به آن دادگاه. می خواستم از دکتر قاسم شعله سعدی و دیگر وکلای برجسته ایران مشاوره بگیرم ترسیدم برایشان مشکلاتی پیش بیاید. برای ترجمه سند، اوضاع و شرایط امنیتی وحشتناک بود و آخر سر هم موفق به ترجمه نشدم. بالاخره تصمیم گرفتم سند آن دعوای حقوقی را در شکل و فرم یک بیانیه سیاسی تحت عنوان جنبش مراجع و نهادهای دادگستری منتشر کنم. یک سال پیش منتشر شد.
ایمیل زدم و با پست نیز از اداره پست فرستادم به دادگاه لاهه اما هنوز پاسخی نگرفته ام.

اما شیادان و جنایتکارانی همچون روحانی و ظریف در کمال امنیت و ثبات و در حالی که سیستم حکومتی منتسب به ایشان وکلای برجسته ایرانی را مورد حملات قضایی و امنیتی قرار داده، خیلی خوب و با کلاس به دادگاه لاهه وارد می شوند و جواب هم می گیرند.

در یک حالت خوشبینانه من حدس می زنم که دادگاه لاهه از تهدیدات غیر مستقیم و نامحسوس رژیم یاغی جمهوری اسلامی و از گرسنگی و فرصت طلبی و تاجر مابی چین و روسیه و از راحت طلبی، بی مسوولیتی، بی تفاوتی و ذلت ملت ایران ترسیده و برای آنکه حدود هشتصد زندانی سیاسی گروگان در دست رژیم کشته نشوند، کمی به ادعاهای پوچ و دروغین رژیم ایران بها داده است.

اما من که ابزارهای یاغی گری و تهدید دادگاه لاهه را نداشته ام تکلیفم چیست؟
ای سیستمها و مراجع و نهادهای دادگستری در جهان،
نه بخاطر خود من، که بخاطر اعتبار و حیثیت خود دادگاه لاهه،‌ به دادگاه لاهه بگویید که کمی هم هوای مرا داشته باشد و در گام نخست، گروهی از وکلای ماهر و بودجه دار خودش را برای دفاع از من به سراغم بفرستد.

من دو پرونده در سازمان ملل دارم.
پرونده "ای" که جهان موازی مد نظر اکبر را ترسیم می کند.
و پرونده "بی" که درخواست پناهندگی ام از سازمان ملل است.
به هر دو پرونده باید رسیدگی شود.

با سپاس،
علی اکبر ابراهیمی


پست‌های معروف از این وبلاگ

بر سر مهاجران ایرانی چه آورده اند؟

فراخوان سرنگون کردن بیدادگران جنایتکار