ای ایران, اکبر تو را به شهادت فرا می خواند

ای ایران, اکبر تو را به شهادت فرا می خواند
ای ایران,
تو شاهد باش
که چنانچه ایرانیان بخواهند بر علیه رژیم حاکمشان قیام کنند و چنانچه این کار را انجام دهند و به پیروزی برسند, اکبر حاضر است رهبری برای نظارت بر فرآیند انتقال قدرت را بپذیرد و سر و سامانی به وضعیت سیاسی و مدیریتی مملکت ایران ببخشد و سپس دستمزد متناسب خویش را از ایران که نوندونی اول, آخر و اصلی اکبر است بگیرد و از قدرت کناره جویی کند.
تو شاهد باش
که سازمان ملل و کشورهایی که بین سالهای 2000 تا 2010 عضویتی در سازمان ملل داشته اند بخاطر سرکوبهای سال 2009 و از آن سال به بعد سبزهای ایران مسوولند و باید پاسخگو باشند.
چرا که اگر بازگشت اکبر به ایران در سال 2009 با موفقیت و دست پر از سوغاتی هایی که شامل رشد و توسعه همه جانبه و بخصوص مالی و پولی نیز باشد توام می شد, ممکن بود حمله همه جانبه و از جمله فیزیکی به سبزهای ایران خنثی و یا منتفی شود و یا در صورت انجام شدن, شکست بخورد. وسازمان ملل و کشورهای عضو آن در دهه اول قرن جاری که به نام دفاع و حمایت از حقوق اکبر (حقوق بشر), حقوق و تکالیف الهی را زیر پا نهاده بودند تا گناهان و جرایم پنهان و آشکارشان موجب رنجش وجدانشان نشود, بدلیل ایجاد اخلال و اختتلال در روند زندگی و سیر طبیعی فعالیتهای اکبر, درمورد دست پرنیامدن اکبر به ایران در سال 2009 مسوولند.
تو شاهد باش
که اکبر در مقابل "پذیرفته شدن سرکوبهای سال 2009 و از آن سال به بعد سبزهای ایران" ایستاده است و چونکه مهر اکبر بر ایران و انواع معدلهایش مهر بهتر, برتر و کفایت کننده است و اکبر اعاده شرف و حیثیتی که بواسطه سرکوب سبزها از ایران و معدل معدلهای ایرانی و معدل ایرانیان معاصر سلب شد را یک لزوم و ضرورت اولویت دار و حتی ضروری تر از پول برای ایران و معدل معدلهای ایرانی و معدل ایرانیان معاصر می شناسد, فشاری از سوی اکبر بر  سازمان ملل و کشورهایی که در دهه اول قرن جاری عضو آن بوه اند وارد آمده تا فاجعه "پذیرفته شدن سرکوبهای سال 2009 و از آن سال به بعد سبزهای ایران" رخ ندهد و امنیت, آسایش, حرمت و کرامت پاید آن کشورها در کوتاه مدت, میان مدت وبلند مدت به واسطه آن پذیرش به چالش و خطر مبتلا نگردد.
تو شاهد باش
که اکبر حاضر بود در قبال دستیابی نامحدود به منابع مادی و معنوی و ثروتهای ملی ایران و استفاده از آن برای ترمیم خسارات و آسیبهای مادی و معنوی سبزهای ایران که خویشاوندان اکبر هستند با رژیم حاکم بر ایران به توافق برسد تا خود و سبزها را از صحنه کینه و نفرت و بدخواهی و توهینهای متقابلی که بین حکومت ایران و هموطنان ایرانی اکبر موج می زد _و در روزهای سرکوب سبزها زیرکانه ناپدید شده بود_ کنار بکشد اما رژیم ایران خود نپذیرفت. یعنی آبرویی نداشت که بتواند بپذیرد.
 تو شاهد باش
که اکبر به دلیل نظارت و نقد قدرت در سطح ملی و در سطح سازمان ملل و به دلیل حمایت از سبزهای ایران, هم از طرف استبداد که رژیم حاکم بر ایران نماد آن بود و هم از طرف استکبار که سازمان ملل نماد آن بود مورد حمله قرار گرفته
و هر لحظه, هر دقیقه, هرساعت, هر روز, هر هفته, هرماه و هر سال  ممکن است آسیبهای اکبر موجب مرگ اکبر گردد و شعار "اکبر, اکبر" مردم ایران می تواند موجب بهتر شدن وضع زندگی اکبر در سطح ملی و بین المللی و پیشگیری از مرگ اکبر شود و اکبر در اینمورد در همین سند بطور جدی از ملت ایران کمک می خواهد و در صورتی که تداوم خلا "حمایتهای لازم تا سطح کافی برای نمردن اکبر از سوی ایران" موجب مرگ اکبر گردد, ایران مسوول است.
البته اکبر پس از آنهمه آسیب دیدگی هنوز هم رمقی دارد و هر روز بجای ایران و سازمان ملل طی اقداماتی ایثارگرانه خودش به خود کمک می کند و در صدد نمردن است. باشد که قدر دانسته شود.
تو شاهد باش
که اکبر خیلی زیاد طرفدار سبزهای ایران بوده است و در اینمورد حدودی از کوتاهی ها و جای خالی معدل ایرانیان معاصر و معدل معدلهای ایرانی را نیز پر کرده و پوشش داد. اکبر حتی طعمه های سبز (یعنی موج سوارانی همچون رفسنجانی که نسبت به اکبر و جنبش سبز و ایران و جهان اکبر و جنبش سبز طلبکار, ناسپاس و غیر متعهد بودند) را نیز قابل دفاع شناخت و از ایشان در مقابل سرکوب دفاع کرد و سرکوب کنندگان ایشان را تحت تعقیب قرار داد. چون فرض را بر آن نهاد که آنها نیز در راه سبز و در حین خدمت به جنبش سبز ملت ایران سرکوب شده اند!
سبزهای ایران منهای طعمه های سبز (یا همان مارهای مهاجم), خویشاوندان اکبر هستد و امنیت, حرمت و کرامتشان مقدم است بر امنیت, حرمت و کرامت سران و عوامل سرکوب سبزهای ایران.
و اکثریت مطلق ایرانیان اگر بخواهند می توانند از عوامل خودآگاه و یا ناخود آگاه و مستقیم یا غیر مستقیم سرکوب سبزهای ایران نباشند. تو شاهد باش که اکبر اگر اراده کند می تواند نام موج سواران کله گنده ای همچون رفسنجانی را به سرعت از جنبش سبز حذف کرده ونام تک تک توده های ملت ایران را بجای ایشان ثبت کند. اما خود ملت ایران باید بخواهند و شعار اکبر اکبر را فریاد کنند و افتخار اکبر زوری و تحمیلی نمی شود! حتی اگر در تخیلات شخصی اکبر, اکثریت مطلق ملت ایران سبز باشند که البته به باور اکبر, سبز نیز هستند. سندش هم آنکه اکبرهم امروز طرفدار مردم است و هم می خواهد پس از به قدرت رسیدن و گرفتن حق و حقوق خویش نیز خود را طرفدار مردم بنامد. همان مردمی که خود سبز خواهند بود و دیگر به قهرمانان خوش خوراکی همچون رفسنجانی نیازی نخواهند داشت.
تو شاهد باش
که اگر غرور و تکبر معدل معدلهای ایرانی و معدل ایرانیان معاصر همچون غرور و تکبر اکبر سبز باشد و از آن نوع که باعث نابودی خود می گردد نباشد حمایت ایشان از جنبش سبز دیگر غیر ممکن نخواهد بود.
خودخواهی, خودفریبی, دروغگویی, فرصت طلبی, دزدی و دیگر صفات ناپسند معدل معدلهای ایرانی و معدل ایرانیان معاصر موجب تنها ماندن سبزهای ایران شد. اما اگر ایران از سبزهای خود حرف شنوی میداشت و اگر ایران با سبزهای خود .... و اگر ایران با سبزهای خود همراه و یکدل می شد به نفع خودش بود. ایران زرنگ نبود, ناجوانمرد, بی رحم, خدانشناس و ضد بشری بود. زرنگ اکبر بود که هر چقدر هم که معدل نمایندگی های سبز سالهای اخیر ایران حقوق و امتیازات وی را می دزدید و به اکبر آسیب می زد, باز هم اکبر به احترام جنبش سبز, جنبش اعتراضی خود نسبت به رژیم ایران را منتسب به جنبش سبز می نامید تا حرکتش در واقعیت برازنده عناوینی همچون جنبش شکم, جنبش بوق و .... نباشد.
تو شاهد باش
که سرقت حقوق و امتیازات  مادی و معنوی رهبری جنبش سبز ملت ایران از اکبر توسط آقایان موسوی, خاتمی و مهاجرانی به مرگ جنبش سبز منجر شد اما در نگاه اکبر آن سه تن مجرم نیستند. چرا که آنها فقط بخاطر دلسوزی برای اکبر و نگرانی در مورد امنیت اکبر و شرم از احتمال تبلیغات منفی حکومت ایران بر علیه اکبر و ترس از گه کاری ایران در جای خالی پاسخ به سوال اکبر دست به چنان اشتباه غیر قابل جبرانی زدند. مجرمان اصلی سران و عوامل سرکوب سبزها طی سالهای اخیر بودند که باید مجازات شوند.
تو شاهد باش
که گفتمان سبز در سال 88 مبتنی بر آرمانهای ارزشمند و قابل دفاعی همچون گذار به دمکراسی و جامعه مدنی و قانونگرایی بود و در صورت پیروزی, رشد و توسعه مالی, فرهنگی و امنیتی کافی نیز برای جابجا کردن اختیاری همه ارکان قدرت برای مردم فراهم میشد و آنها که به مردم سالاری باور نداشتند از "این" ترسیدند. ترسیدند مردم قوی, قوی و قوی تر شوند.
در روزگاری که ایران و معدل معدلهایش به چیزهایی همچون معیشت و ابتدائیات زندگی شخصی خویش و یا تسلط و ظلم بیشتر بر دیگران با پول اندوزی های بزرگ و نامحدود مشغول بودند اکبر در عین حالی که پول زیادی هم نداشت اما در حد و اندازه ها و سطوح قدرت متمرکز ایران فعالیت می کرد و حتی سبزهای ایران را که در روزهای سخت تنها مانده بودند کارگران ملی ایران اکبر (کارگران ملی ایران مورد نظر اکبر) می نامید و نسبت به پرداخت حق و حقوق ایشان احساس تعهد و وظیفه می کرد و از حق و حقوق ایشا ن دفاع می کرد و منافع خویش در ایران و در جامعه بی الملل را بطور ناخود آگاه با دفاعیاتی از نوع سطور زیر به خطر می انداخت:
سرکوب میر حسین موسوی, زهرا رهنورد, محمد خاتمی, عطا الله مهاجرانی, مصطفی تاجزاده, فخر السادات محتشمی پور, محمد نوری زاد, ابوالفضل قدیانی, رجایی, عیسی سحر خیز و دیگر سبزهای ایران و هرز و هدررفتن حتی 24 ساعت از زمان ایشان برای اکبر قابل پذیرش نبود و نیست.

اکبر در مقابل "پذیرفته شدن سرکوبهای سال 2009 و از آن سال به بعد سبزهای ایران" ایستاده است.
سران و عوامل تیم سرکوب کننده سبزهای ایران باید بازداشت, بازجویی و به شدت مجازات شوند.
دسترسی به خوردنی ها و آشامیدنی های سالم, مطمئن, تضمین شده و غیر آلوده, قبل از آنکه حق ایران و معدل ایرانیان معاصر و معدل معدلهای ایرانی باشد, حق سبزهای ایران و بخصوص زندانیان سبز ایران است.
میزان ثبات زندگی ایران و معدل معدلهای ایرانی و معدل ایرانیان معاصر طی سالهای اخیر و سالهای آینده نباید بیش از میزان ثبات زندگی سبزهای ایران طی سالهای اخیر و سالهای آینده باشد. چونکه حرام است و عادلانه نیست.
تیم سرکوب کننده سبزهای ایران متناسب با آسیبها و خسارات سبزها, جنبش سبز, ایران و ملت ایران به اشد مجازات محکومند و ثبت کردن نام "همه" در آن تیم,  چیزی از مجازات, درد, تنهایی و رسوایی مجرمان اصلی که "خودشان" هستند نخواهد کاست.
ایرانی که در آن سر و وضع و حال و روز و روز و روزگار عادی فعالان سبز بطور ناجوانمردانه ای از وضعیت عادی دیگر ایرانیان معاصر بدتر باشد یک ایران عادی نیست. چنین ایرانی یک ایران پایدار نیز نیست و زیر ساختها و پایه های آن, درست و خوب زیر سازی و پایه ریزی نشده اند و خلع سلاح کردن چنین ایرانی برای جهان اکبر لازم و ضروری است.

آسیب پذیری و هر نوع خسارات اکبر و جنبش سبز در این سالها باید نسبت به آسیب پذیری کشورها و ملتهایی که طی دهه اول قرن جاری عضو سازمان ملل بوده اند در هر یک از ثانیه ها, دقیقه ها, روزها,هفته ها, ماهها, سالها و دهه های موجود در قرن 21 و قرنهای پس از آن کمتر باشد.

حرمت, کرامت, آسایش, امنیت و آبروی کشورها و ملتهایی که طی دهه اول قرن جاری عضو سازمان ملل بوده اند باید ابتدا صرف جبران خسارات و تامین کامل اهداف, حقوق و منافع سبزهای ایران در سال 88 شود. پس از آن اگر چیزی باقی ماند صرف خود آن کشورها شود.
ای ایران که اکبر نامت را به هیشکی نمی گوید و هیشکی هیچگاه نخواهد فهمید که تو کدامیک از هشتاد میلیون ایرانی هستی, اکبر فقط با تو و به فکر تو است. لااقل مخفیانه هم که شده از اکبر حمایت کن و دعا گوی اکبر باش تا از غافله حامیان اکبر در سطوح ملی و بین المللی عقب نمانی.
موفق و موید باشی
 به قلم علی اکبر ابراهیمی

امضا:
صلیب سرخ ایران

پست‌های معروف از این وبلاگ

بر سر مهاجران ایرانی چه آورده اند؟

فراخوان سرنگون کردن بیدادگران جنایتکار