تنزل شان سازمان ملل به سطح لانه جاسوسی


سازمان ملل را لانه جاسوسی 5+1 در سراسر جهان می شناسم و اعلام می کنم.
و در عین حال،
اصالت و اصل سازمان ملل را خانه خدا می شناسم و اعلام می کنم.

در جام جهان نما می بینم (با قوه تعقل و تصور درک می کنم) که
دیپلماتهایی از کشورهای 5+1 طی روزهای اخیر به دفتر سازمان ملل در بلوار شهرزاد تهران رفت و آمد دارند.
منظور رفت و آمدی فرضی است و کنایه ای از متوجه 5+1 بودن مسوولیت تداوم بقای حکومت سران مجرم رژیم جمهوری اسلامی بر ایران.

"رفیق آیت الله" مثل شهد و شکر از لب و لوچه هایشان آویزان است.
طعم عبارت رفیق آیت الله در این روزهای این ساختمان به شش زبان چشیده می شود!

ترافیک فوق الذکر، پشتیبان برگزاری مراسم تحلیف و دیگر مانورها و تحرکات مشروعیت جویانه و ثبات آور جمهوری اسلامی ایران در این روزها بوده است.

فشار بر زندانیان و فعالان سیاسی در این روزها تشدید شده است. دکتر مهدی خزعلی با خطر بازداشت و اعتصاب غذا تهدید می شود و متواری گشته است.

نه هیچیک از اعضای 5+1 و نه خود جمهوری اسلامی هیچیک نه میثاقنامه ای به من و دادند، نه تعهدی به من دادند، نه اجازه ای از من خواستند و ....!

از این پس، سفارت ترکیه در تهران دیگر بعنوان نقطه کانونی کشورهای 5+1 در ایران شناخته نمی شود.

نقطه کانونی کشورهای 5+1 در ایران، ساختمان سازمان ملل در تهران است.

سازمان ملل لانه جاسوسی کشورهای 5+1 در سراسر جهان است.
من جلوی هر دو (هم سازمان ملل و هم گروه کشورهای 5+1) را می گیرم. من به آنها اجازه نمی دهم.
من یا این جن شش سر را از تن سازمان ملل در می آورم و معادلات جهان را تغییر می دهم
(مثلا جهان را به جهانی که وضعیت و موقعیت اکبر در آن کمی بهتر است از وضعیت و موقعیتی که اکبر در آن بجای پاسخگو کردن کشورهای 5+1،
در حال عربده و فحش شنیدن و کتک خوردن از ماموران امنیتی مرزی ترکیه در وضعیتی ویژه است،
تغییر می دهم)
یا این کار را می کنم و یا به دفتر سازمان ملل در تهران حمله انتحاری می کنم. بدین ترتیب که شعار "من به امن بودن کشورهای 5+1 اعتراض دارم و در مقابل امن بودن آنها ایستاده ام" را در مقابل این ساختمان مطرح می کنم و ریسک این کار نمی تواند مانع چنین اقدامی برایم شود. و چنانچه از این اقدام صرفنظر کنم با انگیزه های دیگری خواهد بود و نه با انگیزه ترس از خطرش.

جمهوری اسلامی ایران خیلی علاقه و اصرار به بازداشت من دارد تا در اظهاراتم در کلانتری و سیستم قضایی، پرونده پناهندگی ام به سازمان ملل را بگذارم روی میز و بگویم "من به امن بودن کشورهای 5+1 اعتراض دارم و در مقابل امن بودن آنها ایستاده ام".
اما
اگر اولویت من در ارایه این پرونده به خود سازمان ملل در خارج از ایران و نه رویارویی فیزیکی مستقیم با رژیم ایران قبل از دریافت جواب ردی درخواست پناهندگی ام از سازمان ملل
برایم مهم و جدی نبود،
سیزده سال نمی توانستم منتظر یک پاسخ روشن، رسمی و کتبی سازمان ملل به درخواست پناهندگی ام شوم و درخواستی رسمی و جدی را برای مورد حمایت مستقیم خود ایران قرار گرفتن پی گیری نکنم.
و هشت سال نمی توانستم در وضعیت "دیپورت بین المللی اکبر به ایران" در آتش کبر و نفرت 5+1 در ایران که برای من گل و بلبل نشد خفه خون بگیرم و صبر و تلاش توام کنم و مراحل غیرقابل باور و سختی را با امید از سر بگذرانم.
آتش کبر و نفرت 5+1 بر علیه اکبر در
جهنم ایران هشت سال اخیر ،
هزار برابر بیش از آنکه حق من بوده باشد،
حق معدل همگی مردم، رژیم و اپوزیسیون ایران و
حق معدل همه اتباع و شهروندان کشورهای 5+1 بوده است.
و هر حقی به حقدار خودش خواهد رسید.
و حق اکبر، سازمان ملل با همه شعبه ها و  ساختمانهایش در سراسر جهان است.



علی اکبر ابراهیمی
شنبه 14 مرداد 1396
5 آگوست 2017
مقابل دفتر سازمان ملل
در بلوار شهرزاد تهران

پست‌های معروف از این وبلاگ

Archive of some of the main content of recent months

یک فرصت استثنایی دیگر برای کشورهای 5+1

در مکتب غم عموی ایرانی ام چنین نکته دان شدم