یکی اینجا دارد می سپارد جان

دیروز که رفته بودم بیمارستان بقیه الله تهران تا از دکتر مهدی خزعلی بخوام اعتصاب غذای خودشونو بشکونند،
علی رغم اینکه رفتار پرسنل بیمارستان و نیروهای محسوس و نامحسوس مربوط به نظم و امنیت در اونجا احترام آمیز و توام با مهر بود و من از بزرگواری های ایشان شرمنده شدم،
اما اون دوستان محترم بی اطلاع بودند از اینکه در یک سیستم و پروژه خطرناک قرار داده شده اند.

پروژه ای که در این روزها درک کردم حاکی است از وجود داشتن و اعمال شدن خواستی برای قتل مهدی خزعلی و یا ناقص شدن مهدی خزعلی.

هر چند که خاستگاه های اصلی چنین اراده ای همون سران و فرماندهان اصلی نظام بوده اند،
اما مسوولیت و پشتیبانی عملی چنین پروژه هایی به پیاده نظام جمهوری اسلامی در ایران محول شده.
بدین ترتیب که در فردای نظام امروزی، وقتی که یک بسیجی، روحانی و یا اصلاح طلب بگوید همه قشر ما بد و بد مطلق نیستیم و خوبی ها و خوب هایی نیز در ما وجود دارد،
با این پرسش، تعجب و واقعیت مواجه می شوند که
در دوران جمهوری اسلامی، چه گامی در جهت نقد، اصلاح و یا حذف آن نظام
که به پشتیبانی نام و اعتبار ایشان به ایجاد و توسعه ستم، فساد و خودکامگی مشغول بوده است برداشته اند؟
وقتی که مهدی خزعلی در اعتصاب غذا بود آنها کجا بوده اند و چه کار می کرده اند؟

این آتش را، می گویند که بر مبنای اختیار، تمایل و انتخاب ملت ایران به جان ایران و فرزندان مشتاق مسوولیت پذیری و خدمتش طی چهار دهه اخیر انداخته اند.
فردا نیز
_مثل همین دهه های غارت که ویژه خواری می کردند_
خیلی راحت نه تنها ملت و کشور و منافع ملی را تا حد تبدیل کردن به زمین سوخته سپر بلای خویش خواهند خواست،
که حتی بدنه و پیاده نظام خودشان را نیز با عواقبی که مربوط به خود سران است تنها رها خواهند کرد تا بعنوان فرماندهان آتش به اختیار جنگهای سازمان گسیخته و نزدیک به شکست، عواقب اعمال ایشان را جمع و جور کنند.

اظهاراتم پایان یافت.

و البته
با توجه به اینکه
من از نا آرامی و آشوب در زندگی ام و از مختل شدن کارها و برنامه هایی که در روزها و هفته های پیش رو باید انجام دهم استقبال نمی کنم،
و بیش از میزانی که
معدل ایرانیان معاصر
به مبارزه جمعی بر ضد استبداد و استعمار
و مبارزه فردی بر ضد آدم بده درون خودشان پرداخته اند
نیز وظیفه ای برای مشغول بودن به چنان مبارزاتی ندارم
و بیش از آن معدل نیز از دغدغه ها و مبارزاتی که در جامعه در اینمورد وجود داشته است منتفع نشده ام
و بیش از آن معدل نیز از آسیب ها و ضررهای مشغول بودن به چنان دغدغه ها و مبارزاتی مصون نبوده ام،
به آن بخشهایی از اعتراضاتم نسبت به سرکوب مهدی خزعلی که می تواند برای من خطرناک و آسیب زا باشد پایان می دهم

تا
عرصه مبارزه با استبداد برای هشتاد میلیون هموطن دیگر نیز گشوده و محفوظ باشد
و دیگر ایرانیان نیز
از اختیار، میل و فرصت و حق انتخاب خود
برای دسترسی به سهم خود
در دست زدن به اقدامی تحت عنوان
"حمایت از دکتر مهدی خزعلی"،
محروم و جا نمانند.

در اینصورت پیامهای من نیز بطور خودکار تلطیف گشته و برای همسویان فکری سیاسی من قابل انتشار خواهد شد و هویت من بعنوان یک هویت فرهنگی و فراجناحی و غیر سیاسی که همه طرفهای درگیر فقط حق دارند در وی و یا در شخصیتهای مورد نظر و مورد تایید وی و نه در هیچ معامله گر دیگری به دنبال پناهگاهی امن، بی طرف و با ثبات برای خودشان بگردند، تثبیت خواهد گشت.

با سپاس،
علی اکبر ابراهیمی
29 مرداد 1396
20 آگوست 2017

پست‌های معروف از این وبلاگ

بر سر مهاجران ایرانی چه آورده اند؟

فراخوان سرنگون کردن بیدادگران جنایتکار