مبانی سیاست خارجی مطلوب

صبحانه ناهار شام و خیر و بركت و نور و نان و صلح و سوغاتی و ویزا و اكسیژن و حقوق بشر و دیگر امتیازات مثبت از سفره دوستی به دست می آیند. آن هم با بهترین كیفیت. دوستی حداقلهای موجود امتیازات مثبت را ارتقاء می دهد اما دشمنی آن را كاهش می دهد. نصف بیشتر آنچه را كه از دشمنی حاصل می شود باید صرف تدابیر و اقدامات شدید امنیتی كرد. دشمنی راه ارتقاء توسعه و تعالی حقیقت را سیاه و مسدود می كند اما با دوستی حرمت این راه محفوظ می ماند و قدرت خود را بعنوان خدا تحمیل نمی كند. دوستی بركت و فرآوانی می آورد اما دشمنی باعث قحطی و شك و تردید می شود. شكوه را با دوستی كه حاصل معنویتی خدایی است می شود تجربه كرد اما با دشمنی كه حاصل توهماتی سیاه است نمی شود.
ایمان ما به ما می گوید ما می خواهیم خانه ای كه در آن زندگی می كنیم خانه دوست باشد و نه خانه دشمن. اگر زمین خانه دشمن نیست پس ادبیات ارتباطات اجتماعی نیز نباید سیاه و زیر سطح صلح باشد. اگر زمین خانه دوست است و ما در حضور دوست به سر می بریم پس هر یك از ما باید مشغول كارهای منحصر به فرد خود كه در مجموع همكاری با هم نامیده می شود باشیم.
اگر اینگونه نباشد عیب است. پندار گفتار و رفتار ما در مورد منابعی كه در سفره موجود هستند چیست؟ آیا ما دوست را دوست داریم و می خواهیم یا دشمن را؟ میزان بندگی به دوست یا به دشمن پاسخ این سوال را روشن می كند. آیا بندگی دوست به نفع ما خوشایند ما و برآورنده انتظارات ماست یا بندگی دشمن؟ آیا دوست مجازی كه حاصل خوبی های اعضای جامعه است باید مورد تقدیر قرار گرفته و كم كم به واقعیت تبدیل شود تا خلق و خوی انسانها به خلق و خوی آن/ وی شبیه شود یا دشمن مجازی كه حاصل بدیهای اعضای جامعه است؟ آیا ما آنقدر بی ذوق بی هنر محروم از استقلال و فاقد قدرت تشخیص هستیم كه باید كمال صدق محبت را نادیده گرفته و فقط نواقص و عیوب همدیگر را ببینیم؟ آیا حقیقت "دوست مجازی" باید در اوج شادی جشنها شكل پذیرد یا باید در بهبهه بحران جنگها تعیین گردد؟ آیا بهتر است حقیقت خندان باشد یا در حال ضجه زدن؟ كدام خنده یا گریه حقیقت خدایی و كدام خنده یا گریه حقیقت شیطانی است؟ آیا خوب بودن یا بد بودن در اختیار خود حقیقت است یا در اختیار ما كه اعضای جامعه و آفرینندگان حقیقت هستیم و با تصمیم گیری ها و احكاممان حقیقت را تعریف می كنیم؟ آیا ما حرمت حقیقت را پاس می داریم یا اینكه با استفاده از سخاوت و رضایت لازم بی پایان و جاودان حقیقت وی/ آن را به ابتذال می كشیم؟ آیا ما بنده دوست هستیم و از قابلیت انعطاف پذیری و شكل گیری توسط خواست دوست برخورداریم؟ آیا ما اصلا كانون آرمانهای مشتركمان را می بینیم و به نكته هایی كه در آن نقطه وجود دارند ـاز جمله این نكته كه دوست خیر و صلاح ما را می خواهدـ آگاهیم؟ دوست كیست/ چیست و چه آرزوهایی برای خانه و خانواده دارد؟
بطور با القوه یك حقیقت واحد مورد تفاهم و توافق میان همه كشورها وجود دارد كه كشورها با رضایت كامل حاضر به همكاری با هم برای انجام خواست آن/ وی هستند. شناخت اعضای جامعه جهانی از این حقیقت متضاد با هم نیست. برای اینكه هیچیك از استعدادها و ظرفیتهای هیچیك از اعضای جامعه برای بهتر شناختن این حقیقت مورد جهل و غفلت قرار نگیرد و برای اینكه كیفیت این حقیقت در اثر شناسایی آن كمتر آسیب ببیند و یا اینكه اصلا آسیب نبیند مناسبترین شیوه جهت شناخت این حقیقت جستجویش از پا یین به بالاست.
اكنون این حقیقت كه سفید است و هنوز تصوری كافی از آن/ وی در دسترس نیست به تعداد كشورها كپی شده و به چهره های بومی خود در كشورها تبدیل می گردد. هر یك از این چهره های بومی حقیقت در هر كشوری اصالتا و بطور ذاتی اهل آن كشور است و بواسطهء خوبی های اهالی آن كشور آفریده شده و رشد و پرورش می یابد.
یكی از نامهای دیگر این حقیقت دوست است و چهره های بومی یش نیز دوستان نامیده می شوند. این حقیقت صاحب اصلی همه كشورهاست و هر چهره بومی یش در هر كشوری صاحب اصلی آن كشور است. این حقیقت مجازی است و بهتر است مشخص تر و عینی تر شود. چهره های بومی یش نیز همچنین.
این تعیین در بخش فرهنگ معمولا با محصولات علمی فرهنگی هنری رخ می نماید. در بخش روابط و مناسبات سیاسی بین الملل نیز بطور معمول مقاله پروپزال بیانیه قانون و این قبیل اسناد مكتوب شكل این حقیقت مجازی را تعیین می كنند. در جهان واقعیت مجازی كه جهان آرمانی نامیده می شود این تعیین ویژگیهای خاص خود را دارد و بصورت انسان سفید است. اما بحث ما در این مقاله مربوط به جهان واقعیت مجازی نیست. چون این جهان دوم هنوز ساخته و راه اندازی نشده كه بتواند عملا و بطور اورژانسی و فوری مرجع مسایل روزمرهء جهان واقعی نیز قرار بگیرد و هنوز تعریف دقیق و جامعی نیز از آن در دست نیست. از بحث جهان آرمانی خارج می شویم و به داخل چهارچوبهای این مقاله باز می گردیم.
این حقیقت در حال مورد توجه قرار گرفتن كاربردی تر شدن و بیشتر و بهتر منشاء اثر شدن است. چهره های بومی یش نیز همچنین. لازمه مدیریت این حقیقت تمركز امكانات توانایی ها دانش و اطلاعات در آن/ وی است. از این رو یكی از نامهای دیگر این حقیقت نیز قدرت است. اینها در مورد چهره های بومی حقیقت نیز صادقند.
حقیقت نماد آرمانهای مشترك اعضای جامعه است كه حداكثر تفاهم و توافق در مورد خواستنش و ایمان داشتن به آن/ وی وجود دارد. چهره های بومی حقیقت نیز به همین ترتیب.
حقیقت بومی در ایران قدرت ایران و دوست ایرانی ایران است و ملت دوست همگی با هم نقش و مسولیت آفرینندگان قدرت و ناظران بر قدرت را عهده دار هستند. حقیقت ایران دوست ایرانی زمین است و از جانب دیگر كشورها دوست ایرانی آن كشورها نامیده می شود. دوست ایرانی ایران با دوستان خارجی خویش متحد و همكار است. ایران همانگونه است كه دوست ایرانی ایران یا همان دوست ایرانی زمین می خواهد و به همین خاطر دوستان دوست ایرانی زمین نیز ایران را تحسین می كنند.
خط مشی ایران در مورد كشورهای دوستان خارجی ایران بر مبنای پاسداشت حرمت دوستان خدمت به دوستان و تلاش برای كسب رضایت دوستان است. ایران برای شناخت دوستانش در خارج به فر هنگ و تاریخ كشورهای خود دوستان متوسل است و نه صرفا به توهماتی كه موجب سر افكندگی دوست ایرانی زمین در حضور دیگر دوستان زمین می شود. به میزانی كه دوست ایرانی ایران در حضور دوستان خارجی ایران سربلند تر است ایران حق دارد برای شناخت و تعریف و تبیین مبانی نظری هویت دوستان خارجی نیز بر فرهنگ ایران متمركز باشد.
این مقاله بطور ویژه جهت مورد استفاده قرار گرفتن توسط وزارت امور خارجه كشورها تهیه گردید. به نظر نگارنده در روابط بین الملل باید چنین روشهایی مورد توجه قرار گیرد. بنابر این از اصحاب قلم دعوت می شود این یاداشت را نقد اصلاح و تكمیل فرموده و در جهت توسعه چنین ادبیاتی گام بردارند.
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من شب هجران نكند قصد دل آزاری من.
میلاد مسیح و سال نو میلادی مبارك باد.

پست‌های معروف از این وبلاگ

بر سر مهاجران ایرانی چه آورده اند؟

فراخوان سرنگون کردن بیدادگران جنایتکار