قدرت ایران _ 1

-

در دیدگاه من
کشور "خانه ملت",
قدرت و جان مشترک و متمرکز ملت "مادر و ناموس مشترک ملت"
و مناسب ترین عامل انسانی برای مدیریت بر قدرت مشترک و متمرکز ملت "پدر ملت" است. خاتمی فرزند خلف ایران و پدر واقعی و اصلی ملت است.
اگر در میان گزینه های موجود و مطرح سراغ شخصیتی را بگیرند که دچار کمبود محبت مادری نبوده من می گویم اطلاع ندارم و نمی دانم که آقای خاتمی دچار چنین کمبودی بوده است یا خیر اما در مقایسه آقای خاتمی با دیگر گزینه ها با اطمینان می گویم آقای خاتمی نسبت به مادر وطن بد اخلاق نبوده و هیچگاه در و پنجره های مملکت را با فریاد کشیدن بر سر قدرت مشترک و متمرکز ملت مورد تاخت و تاز قرار نداده است. رفتار آقای خاتمی با قدرت ایران توام با ادب, وقار, نجابت, شرافت, محبت و احترام بوده است.
طبق سند ورژن دوم پروپزال و طبق ادبیاتی که من با هزار امید طی یک سال اخیر در مورد انتخابات تدوین کردم آقایان موسوی و خاتمی بهترین کارنامه را دارند.
آقای خاتمی شاید خدا و یا نماینده یگانه و مطلق خدا نباشد اما حداقل به قدرت مشترک ما دستور تقابل با خودمان را نیز نداده و با چنگ و دندان به قدرت ملت نچسبیده و آویزان نشده است.
و اگر ما نمی خواهیم خاتمی را با خاتمی مطلق مقایسه کرده و غیب کنیم پس ناگزیر از مقایسه وی با خرت و پرتهای واقعی و مهم اعلام شده هستیم. آقای خاتمی خیر خواه و دوستدار واقعی قدرت بوده و پدر واقعی ملت هستند. هر چند سیاستمداران قدرت طلب به محض دیدن آقای خاتمی سریع خودشان را جمع و جور می کنند و به دفاع از خود و توجیه پندار گفتار و رفتار شان مشغول می شوند اما هول شدن آنها خواست آقای خاتمی نبوده و نگاه آقای خاتمی به قدرت مشترک و متمرکز ملت دگم و مبتذل نیست. آقای خاتمی در نظر قدرت متمرکز آنقدر ممتاز هستند که برای حفظ وفاداری این قدرت به خود نیازی به ایجاد بند و حصار و حجاب برای این قدرت نداشته باشند.
در نظر آقای خاتمی قدرت متمرکز متعلق به خود ملت بوده و آزاد است و حق دارد با همه سرمایه های اجتماعی ملت همکاری کند. قدرت متمرکز و سرمایه های اجتماعی اصیل همگی آقای خاتمی را دوست دارند. ایران آقای خاتمی را دوست دارد. آقای خاتمی ایران را دوست دارد. خاتمی واقعی و موجود در اینجا و اکنون دوست واقعی ایران خاتمی آرمانی ما دوست آرمانی ایران و خاتمی نهایی دوست مطلق ایران است.
علی اکبر ابراهیمی
نظریه پرداز جهان آرمانی و مجلس واحد جهانی.


+ نوشته شده در چهارشنبه 5 فروردین1388ساعت 5:10 بعد از ظهر توسط علی اكبر ابراهیمی
+ ویرایش شده در دوشنبه 19 مرداد1388ساعت 5:52 بعد از ظهر توسط علی اكبر ابراهیمی

پست‌های معروف از این وبلاگ

بر سر مهاجران ایرانی چه آورده اند؟

-
صیانت از رای ملت قانون اساسی ما رکن اداره کشور را مراجعه به آراء عمومی می داند. مثل انتخابات ریاست جمهوری. مراقبت از آراء و امانت داری در حفظ رای مردم از چند منظر قابل توجه است:اول: نهاد شورای نگهبان بر انتخابات نظارت دارد و نظارت هیچ نهاد دیگری را هم بر نمی تابد. چنان که در انتخابات دوم خرداد اجازه نداد نهاد ریاست جمهوری هم نظارتی داشته باشد. در این دوره هم به سازمان بازرسی گفتند که اجازه نظارت ندارد. تفسیر قانون اساسی با شورای نگهبان است و غیر تسلیم و رضا راه و چاره ای نیست.دوم: نظارتی است که نامزد ها از طریق معرفی نمایندگان خود می توانند بر آراء داشته باشند. به نظرم هر سه کاندیدا، آقایان رضایی و کروبی و موسوی( به ترتیب الفبا نوشتم!) بایست این حق را بسیار جدی بگیرند. و مشخصا از آراء در هر حوزه انتخاباتی اطلاع دقیق داشته باشند. چنان که می دانیم آراء شمرده شده حوزه ها در مرکز فرمانداری تجمیع می شود و آراء شهر ها و شهرستان ها در مرکز استان و نهایتا وزارت کشور است که جمع آراء را اعلام می کند. این بار هم لابد شورای نگهبان در اعلام نتایج آراء بر وزارت کشور سبقت نمی گیرد.بایستی قانونی تصویب
بیشتر بخوانيد

فراخوان سرنگون کردن بیدادگران جنایتکار

-
اولین تجربه تصویر برداری ام با موبایل بود. بخاطر اشکال فنی عذر می خواهم. در این مبارزه جمعی، رفع مشکل فنی ویدئو نیز به عهده دیگر هموطنان گرامی. .............................................. ........ .. . کشتی گیران و حتاکانتان را از اطراف داغدیدگان و مظلومین بی دفاع دور سازید و شغالهای هارتان را به سمت ایشان روانه نسازید و اقدامات تحریک آمیزتان را کاهش دهید. ایست بازرسی های نامتعارف که در همان سالهایی که داشتید جنبش سبز را می کشتید نیز انجام شد و تحدید و تهدیدها و اعمال فشارهایتان که چیز جدیدی نیست. انتشار این ویدیو در روزهای اخیر، یکی از حقوق بدیهی و ابتدایی من بوده است. اگر خیلی نگران من هستید، چرا مجبور به تقابل با من شده اید و تندی می کنید؟ زندانیان ما را آزاد کنید ای مهربانان. هیچ می دانید بی حالی در اثر سرماخوردگی و کسری خواب طی روزهای اخیر چه دردی بوده است؟ دارم برای کسب آن پانصد دلاری که از جیبم زده ای می دوم. من تحمل دردهای جدید را ندارم. رفتارهایی را که برازنده خودتان است با ما نداشته باشید. سگهایت را جمع کن.
بیشتر بخوانيد