غیبت خدا در شب سیاه اکبر

 غیبت خدا در شب سیاه اکبر

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

من دلم برات تنگ شده خدایا، تو چطور؟
خدایا من صدام تلخه و قشنگ نیست، پس چه جوری بتونم مستقیم با خودت صحبت کنم؟ راستی آیا گاهی دلت برای اکبر تنگ می شه و دلت می خواد حال اکبر رو بپرسی؟

امشب به شب یلدای امسال رسیدم
اما کشورهای ۵+۱ و یا دیگرانی که از اراده و توانایی پیشنهاد دادن سند اکتبر ۲۰۲۰ اکبر به سازمان ملل برخوردار باشن،
این سند رو به سازمان ملل ارایه ندادن.
امشب رو شب سیاه اکبر می شناسم.

آخه کشورهای همسایه کشور اکبر باید همگی واله و عاشق ایران و شیدای الحاق به خاک ایران باشن و از خدا بخوان که ای کاش بتونن به ایران سفر کنن و ارتباطی چیزی با ایران داشته باشن. نه اینکه در وحشت از ایران و در فکر تکه پاره کردن ایران باشن.
این آقایی که تحت رهبری شون جنس در ایران گرون و نایاب و آدم ایرانی و پول ایران کم ارزش شده و ایران با اینهمه پول ضعیف شده و به این نقطه رسیده هم خودشون دارن می میرن و تشریف می برن و معلوم نیست که کی باید پاسخگوی عملکرد ضعیف ایشون و اوضاع نامناسب کشورم باشه!
من پارسال گفتم می خوام رهبر جمهوری اسلامی بشم و ایران رو به ووران گذار و پس از گذار مدیریت، نمایندگی و رهبری کنم. پس چی شد؟
من که حتی از نظر نظامی هم خودم رو آماده کرده بودم و دهها لوکیشن مشخص برای اجرا و انجام عملیات گسترده نیز تهیه و تعریف کرده بودم.

اگر بیهوده می گویم، مرا خاموش کن یارب.
خدایا خوب بلدی چراغونی ش کنی و زرق و برقش بدی این شب سیاه اکبر رو و همین ژست سیه روزی اکبر رو نیز با مشاهده شیفتگی و شیدایی اکبر به تمسخر بگیری. انقدر خوشی و خوبی توی این چند روزه و چند شبه ریختی سرم که اصلا روم نمی شه عشوه خرکی برات بیام، جفتک بندازم و ناشکری کنم.
کجای دلم بزارم اینهمه قشنگی یا و خوبی یاتو خدایا!
خدایا من داغدار جنبش سبز ملت ایران هستم، میشه لطفا کمی بیشتر احترام قایل بشی!
همراهان سبز من طی دوازده سال اخیر سرکوب و مچاله شدن، اونوقت من سفت و سخت چسبیدم به زندگی و دارم از خوشحالی بشکن می زنم!
خدایا سرکوب روح الله زم، نسرین ستوده، محمد نوری زاد، فرشید هکی، محمد علی رجایی و دیگران رو کجای دلم بزارم؟

خدایا، اگه تو هیچ حسی نسبت به اکبر نداری، اگه تو به صدای اکبر در این جهان نیازی نداری و هرگز هم نیازی نداشتی، اگه حضور و یا غیبت اکبر در این جهان فرقی برات نمی کنه، پس لطفا اینقدر به خودت زحمت نده، من راضی به زحمت نیستم. کات (قطع) اش کن.
خدایا، آیا من مسخره هستم؟ من در این جهان چی کار دارم؟ آیا من هیچگاه بجز خود تو با غیر تو هیچ سر و کاری داشته م یا خواستم که داشته باشم و در هر ذره، انسان و یا هر واحدی، بغیر از خود تو رو دیدم یا خواسته م که ببینم؟ من که خوشبینی، خیر خواهی و خوبی برای همه دیگران رو بعنوان خط مشی خودم در اخلاق و رفتار نسبت به دیگران پسندیده و انتخاب کرده بودم، تو چرا اجازه دادی من در این جهان بدی ببینم؟
اصلا بدی نسبت به خود من هیچی، مهم نیست. من می گم وقتی تلویزیون رو روشن می کنم، می خوام "تصویر جهان" رو نزدیک به چشم انداز اکبر برای جهان و یا لااقل در همون مسیر ببینم.
مگه من خودم برگ چغندرم که جهان معاصر اکبر باید تحت تسلط و هژمونی کشورهای ۵+۱ باشه؟!
اگه نظر اکبر خوب نیست، پس اکبر برای چی اینجاست؟ چرا مرگ اکبر رو از اکبر دریغ کردی و چرا باز هم دریغ می کنی؟ تو که با من هیچ کاری نداری و من برات هیچ تفاوتی ندارم، پس برای چی من رو با یاد و نام خودت سر کار گذاشتی؟!
مگه خاستگاه خط مشی و راهبرد اکبر در زندگی ش، اندیشه حرمت و خدمت به خلق
_که معتقد بود از هر رنگ و نژاد و زبان و ملیتی، مورد نظر تو و برای تو مهم و معدن معدود انسانهای ناب تو هستن_
بمنظور جلب رضایت تو نبوده
و علی رغم عدم موفقیت صد رد صدی در اجرای چنین نیتی و علی رغم کم و کاستی ها و عیوب و ضعفها و نواقص و گناهان و جرایم و اشتباهات و غیره و غیره خودم،
کل عمرم رو در مسیر چنین اندیشه ای گام برنداشتم؟
پس چرا من باید اینقدر ضعیف باشم؟

تو که اینقدر عاشق کشورهای ۵+۱ بودی و یا به ابزار و امکانات و یا هر چی شون نیاز و یا علاقه داشتی، خوب با من یه للا قبا و مفلس و بی چیز و زشت و به درد نخور و غیره و ذالک چی کار داشتی که من رو با فکر و خیال خودت گذاشتی سر کار! چرا من باید می انگاشتم که خود اکبر برای خدا موضوع اول و اصلی یه و بقیه زیور آلات و ۵+۱ و غیره همه فرع موضوع اند!؟
اگه از من بدت میومد و یا حتی اگه از من فقط خوشت نمی یومد و یا زیاد خوشت نمی یومد، چرا صدای من رو خاموش نکردی و به زندگی من پایان ندادی و منو با یک خط مشی و اندیشه ای که در این جهان جواب متناسب نگرفته و بدون خواست و پذیرش خودت، کلا پوچ خواهد بود سر کار گذاشتی؟
و چه جوری تونستی تماشا کنی من در این زندگی که خواست و انتخاب خودم هم نبوده، متحمل رنج بشم و کل افق دیدم تبدیل بشه به چنگ و دندان انداختن برای امکان بقا و کل مقام و شان انسانی م تنزل پیدا کنه به مورد توهین و تحقیر قرار گرفتن در مسیر تلاش برای برخورداری از همین موهبت بقا و زنده بودن؟!
خدایا شاید من سزاوار وضعیتی بدتر از وضعیت موجودم هم بودم، اما تو که می تونستی به من لیاقت بیشتر هم ببخشی. من که می گم همین وضع از سرم هم زیاده و متشکر و ممنونت هم هستم، اما اصلا چرا من باید به این دنیا میومدم که بواسطه نارضایتی م از اوضاع این جهان، ناراحت بشم و تو هم خودت مستقیم یه احوالپرسی کوچولو ازم نکنی و من هم در لحظه شکر گزاری م به پیشگاه تو موفق نشم از ته دل لبخند بزنم!

خدایا
در سال ۸۸ من اصلا تصوری از به ایران اومدن و در ایران زندگی کردن نداشتم، در عرض چند روز من به نتیجه رسیدم و اقدام به اومدن کردم. در چندین مرحله از راه اکبر در زندگی، آسایشم رو خط زدم و کار ضروری رو انجام دادم. آیا برای تو مهمه؟ برات ارزشی داره؟
در سال ۸۸ به ایران اومدن من و موفق به رفتن مجدد نشدن و بالاخره هم تغریبا موندگار شدنم، برای هیچ دوست یا دشمنی هیچ ارزشی نداشت و نداره. اما برای خود تو چی؟ آیا تو فهمیدی و می فهمی که من دنبال چی بودم و چی کشیدم یا اینکه من حتی خود تو رو هم ندارم؟

خدایا
همینک در این شب سیاه اکبر (شب یلدای ۱۳۹۹ شمسی) خودت مستقیم بیا پیشم و ترانه هات رو برام بخون تا در صدای تو حس کنم نسلهای آینده ایران و جهان، تصویر جهان اکبر رو در چشم انداز اهداف سازمان ملل جستجو خواهند کرد
و دیگه فراموش کنم فکرهای منفی و وحشت و تحصن رو و دیگه هیچگاه از سر یاس دست به تحصن هایی که ممکنه منجر به بازداشتم بشه و برای سلامتی و حتی حیاتم خطرناک باشه نزنم.
و با یاد و حضور تو بتونم آروم بگیرم و در کنار پی گیری آرام، تدریجی و دیپلماتیک اهداف سند اکتبر ۲۰۲۰ اکبر، که شاید در کوتاه مدت و یا حتی تا قبل از مرگم نیز به نتیجه نرسه تا بتونم رسما جهان رو به سمت چشم انداز اکبر برای جهان به پیش ببرم،
لااقل با زندگی خودم هم قهر و بیگانه نباشم و دنبال همسر مناسب زندگی م بگردم و ازدواج کنم تا نسلی از اکبر در زمین باقی بمونه.

خدایا
کمک کن تا کارهای نیمه تمومم تکمیل بشه و تلاشهام هدر نره. خدایا از این ضعف نجاتم ببخش و کمکم کن تا قوی و قوی تر بشم. کمکم کن تا فعالیتهام در مورد ایران و جهان بواسطه قرار گرفتن ایران و جهان در مسیری که مورد نظرم بوده به نتیجه برسه. خدایا کمکم کن تا از زندگی خودم هم غافل نشم و بازنمونم.
خدایا
اگه در ایران برخی ها که از خودم هم خدانشناس تر بودن در جهت تضعیف اکبر در عرصه های کوچک یا بزرگ و دولتی یا غیر دولتی گام برنداشته بودن،
طی این یکی دو دهه تا امروز شاید تلاشهای اکبر و دوستان و حامیان اکبر برای کمک به اکبر و تقویت وی، می تونست به نتایج موفقیت آمیز تری برسه.
البته خدانشناسهایی که هر گونه حق، نون و یا قدرتی (اعم از احترام، خسیس نبودن در انعکاس همان ادب و احترامی که از سوی اکبر دریافت می کردند به خود اکبر، موقعیت شغلی، تفنگ، سازمان، رسانه، مقام رسمی دولتی و غیره) از اکبر دزدیده و خورده باشند، صرفا با مرگ اکبر و فرزندان سبز سال ۸۸، ۹۶ و ۹۸ ملت ایران و یا با له شدن و مچاله شدن تدریجی ایشان، نخواهند توانست از عواقب بخشهای ناصواب پندار، گفتار و رفتار خودشان فرار کنند و از تو می خواهم در هر سطحی که باشند و گردنشان به هر کلفتی یا نازکی که باشد، در نهایت تو یا بوسیله شورای عالی ارتشها، نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و پلیسی کشورهای ۵+۱ و نیروهای مسلح آن ارتشها و نهادها و یا به هر نحو دیگری که لازم و صلاح می دانی ایشان را به میزان لازم و متناسب و نه بیشتر یا کمتر تنبیه کنی تا خوبی و بدی با هم فرق داشته باشد.

همچنین لازم به تصریح است که
پس از آبانماه ۱۳۹۸ شمسی من ادبیات و فهرست ویژه ای رو در مورد امور پیرایش و آرایش سیاست داخلی ایران تهیه و تالیف کرده بودم که اگه قرار باشه اجراش دقیق و جامع نباشه، اصلا اجرا نشه بهتره. اما اجراش داره اشتباه و معکوس انجام می شه و دلیلش هم اینه که اهداف فشار حد اکثری بر ایران، دقیقا به شکلی که مد نظر اکبر بوده باز تعریف نشده.
و امروز بازداشت یا حذف فیزیکی داره بجای حاکمان و مسوولان اصلی فساد ها و جنایتهای مالی و غیر مالی در جمهوری اسلامی
از میان نظامیان، دانشمندان، روزنامه نگاران‌، فعالان سیاسی و دیگر نخبگان و سرمایه های انسانی کشورم انجام می شه
و امکان توسعه و پیشرفت همه جانبه
و رفاه عمومی
و توان نظامی و دفاعی کشورم
داره عملا هدف اصلی تحریم و یا جنگ قرار می گیره و تضعیف میشه.
خدایا تو شاهدی من همینجا و همینک به شورای عالی یاد آور می شم که این موضوع، مورد نظر و مورد تایید اکبر نیست
و به اکبر و کشور و ملت اکبر، ضربه های جبران ناپذیر می زنه.

کشورهای ۵+۱ اگه با "عدالت و برابری در دیدگاه اکبر" به مشکل حسادت برخورده ن
و می خوان که در دیدگاه اکبر از همه مقرب تر و گرامی تر باشن،
باید هم پرهیزکارتر باشن و هم از همه هم بهتر باشن
تا چنین رانه و خواستی در اونها، در دیدگاه اکبر هم قابل دفاع و قابل حمایت شناخته بشه.
اونوقت من خودم شعورم می رسه که در دیدگاهم به اونها اهمیت و اولویت درجه اول بدم.
اما اندیشه باج گیری، پرخاشگری و توهین، _که بواسطه بد رهبری کردن جهان و پاسخگو نبودنشون در مقابل اکبر ابراز شده_ کشورهای ۵+۱ رو به هدف "تاییدیه گرفتن از دیدگاه اکبر برای ظلم، فساد و جنایت در جهان"، نخواهد رسوند.
جهان رو بد رهبری کردن و به اکبر هم پاسخگو نشدن که هیچ، اومدن یقه کشورم ایران رو هم گرفتن و آدم می ترسه در آینده همین آرامش نسبی و نیم بند امروز هم در جامعه ایران نباشه و همین امروز هم آرامش در زمینه اقتصادی سلب شده از ایران و مردم مظلوم ایران و همچنین در زمینه حقوق بشر نمادهای شرف و حیثیت ایران یعنی فرزندان سبز ایران طی چهار دهه گذشته. ایران از نظر تنوع اقوام باید یک آمریکای کوچولو در منطقه باشه که کشورهای همسایه ش مشتاق الحاق به خاک ایران بشن، نه اینکه همسایه ها با مشاهده ایران حالشون بد بشه. این کشور در این چهل سال چه طوری مدیریت و نمایندگی شده که امروز ایران به یک چنین نقطه ای رسیده؟

من یکبار دیگر در اینجا نیز یاد آور می شوم اگر مشکل و درد اصلی ۵+۱ در مورد ایران فقط جمهوری اسلامی باشد
و با ایران، ملت ایران و منافع ملی ایران
_و از جمله با استعدادهای ایران برای حسن مناسبات با همسایگانش و با تمدن غرب_
مشکلی نداشته باشند، می توانند مودبانه بیایند بنشینند درد دل کنند، درخواستشان را مطرح کنند و با اکبر قرار داد ببندند
تا عملیات لازم و پارسال معرفی شده ام برای حل مشکل را اجرا کنم.
من کلی مجاهدت کرده ام تا بالاخره در اواخر همین سال میلادی جاری توانسته ام در ایران صاحب حق استفاده از دهها و یا شاید هم صدها مرکز تولیدی مربوط به صنعت بتن ایران بعنوان پایگاه و سنگر بمنظور اجرای یک عملیات نظامی امنیتی ویژه برای تغییر رژیم در ایران با استفاده از نیروهای نظامی ۵+۱ و ایران بشوم
تا اگر یک روزی قرار شد ۵+۱ با من قراردادی در این زمینه ببندند، از ابزارها و توانایی عمل به تعهداتم مطابق با آن قرار داد برخوردار باشم.
اما همانطور که وقتی صنعت بتن ایران نتواند و یا نخواهد به درد اکبر بخورد (سند اکتبر ۲۰۲۰ اکبر را به سازمان ملل پیشنهاد دهد) پس به درد چیز می خورد یعنی به درد جنگ برای آزاد سازی ایران و مردم مظلوم و معصوم ایران از بند استبداد می خورد (یعنی به درد همان چیزی می خورد که برای ایران یک ضرورت بوده و فرزندان سبز این ملت بخاطرش طی سالهای ۸۸، ۹۶ و ۹۸ خطر و فداکاری کرده و کشته، تبعید و یا زندانی شده اند)،
خود کشورهای ۵+۱ نیز وقتی که به درد اکبر نمی خورند (سند را به سازمان ملل پشنهاد نمی دهند)، پس بعنوان نخاله هایی ساختمانی به درد لای جرز ساختمانهای شعبه های سازمان اکبر در سراسر جهان می خورند و نه به درد تقدیم تحفه هژمونی و استیلای خودشان بر جهان و بر کشورهای جهان و از جمله بر ایران.

حذف فیزیکی نظامیان و دانشمندان ایرانی،
_چه از خارج انجام شود و چه توطئه ای داخلی باشد_
از نظر من اجرا نیست، افتضاح است.
اگر اهداف فشار حداکثری را درست تعریف کنند،
اگر کشورهای ۵+۱ هر یک به نحوی و از سمتی مثل لاشخور به جان ایران نیفتند و در ایران ندرند و از ایران نبرند،
اگر کشورهای ۵+۱ اهداف فشار حد اکثری از ایران را درست تعریف کنند،
خودشان هم می توانند عملیات پارسال معرفی شده اکبر در مورد ایران را انجام دهند و
اصلا نیازی نیست که حتی به خود من و یا مراکز بتنی کشورم نیز زحمت بدهند، این کارکنان بی گناه مراکز بتنی ایران هم باید یک لقمه نان برای خانواده های خودشان ببرند، چه کار دارند که بیایند مسوولیت کاستی ها و مشکلات بوجود آمده در اثر سیاستهای اشتباه ۵+۱ در قبال ایران را بپذیرند؟ آن کشورها مگر خودشان پایگاه نظامی و سنگر ندارند که هر وقت خواستند اشتباهات خودشان در دیگر عرصه ها را در عرصه های نظامی جبران کنند از آن پایگاهها و سنگرها استفاده کنند؟
ظرفیتهای نظامی ۵+۱ خودش باید بدون استفاده از ظرفیتهای درون ایرانی اکبر و بطور اتوماتیک به استخدام اراده شورای عالی دربیاید و اراده اکبر را اعمال کند. 
آری من از صنعت بتن ایران و از حقوق و منافع ایشان دفاع و محافظت می کنم.

در مورد ایران، مشکل اول که رفعش از همه مشکلات ضروری تر است و باید حتما برایش اقدام شود، قبل از رژیمی مبتذل، یک مشکل بسیار مهم دیگر نیز هست. و آن نوع نگاهی است که ابرقدرتها به ایران دارند و ابتذال معدل سطوح رژیم حاکم بر ایران نیز یکی از عوارض همان نوع نگاه آنها نسبت به ایران است.
مشکل اصلی و اول را نوع نگاه خود ۵+۱ نسبت به ایران می بینم و بد تعریف شدن اهداف فشار حد اکثری بر ایران نیز از همین روی است و این موضوع، مهمترین موضوع در مشکلی که با جمهوری اسلامی ایران وجود دارد هست.
نگاهشان به ایران بد و اشتباه است و اهداف فشار حداکثری بر ایران را بد و اشتباه تعریف کرده اند.
و بدون در نظر گرفتن موضوع حقوق بشر در ایران، ایران و منافع ملی ایران و حق و حقوق اتباع و شهروندان ایران را از یک رژیم معلوم الحال می خرند و قرار داد می بندند و بدین ترتیب، به آن رژیم مشروعیت می دهند! جل الخالق! به خود کشورهای ۵+۱ کی مشروعیت داده؟ مگه کی هستن؟ مگه هر کی زور گوزش بیشتر بود باید در زمین خدایی کنه؟!

نگاهشان نسبت به ایران اشتباه است
و از همین روی است که برای مردم بی دفاع و بی پناه ایران که جامعه مدنی و سیاسی شان توسط استبداد سرکوب شده و این سرکوب در اثر توافقات و معاملات ۵+۱ با جمهوری اسلامی، مشروع و تثبیت نیز گشته است هیچ چاره دیگری باقی نمی ماند بجز اینکه هم در تحریم و هم در جنگ، سپر بلای سران و مسوولان جمهوری اسلامی
_که در اثر چنین شرایط بین المللی سیاهی، روسفید گشته و به تنها گزینه مردم ایران تبدیل شده اند_
باشند.
یعنی خودکامگی، ماجراجویی و یکه تازی ۵+۱، استقلال کشورها را نسبتا تحت تاثیر قرار داده
و در عصری که هژمونی چنان "آقا بالاسر" های حق وتو داری جهان را مجبور به تبعیت از خویش کرده است، برای من سخت است که بتوانم در دیدگاه خودم سران جمهوری اسلامی را قبل از خود ۵+۱ در مورد امور داخلی و خارجی ایران، مسوول بشناسم و اگر هم بشناسم، خط مشی و راهبردم فشار به همان اربابان اصلی یعنی همان شش کشور است. و از آنجا که آنها نیز قرار دادی را به من واگذار نکرده اند تا بتوانم کتیبه ای متناسب برای ایران در نظر گرفته و اجرا کنم، پیش رژیم جمهوری اسلامی نیز نمی توانم صدایم را زیاد بلند کنم و به محض اینکه یک کلمه در میدان عمل اعمال اراده می کنم و وزرای خارجه یا سران ۵+۱ را به تشکیل جلسه با خودم در تهران فرا می خوانم، به خودشان جرات می دهند با دستبند و بازداشت جوابم را دهند و مخارج دوران بازداشت را نیز به خودم تحمیل کنند! و من هم نا و توان و پول و وقت برای بازداشت شدن برایم باقی نمانده است که این پایین با چاهار تا جوجه دیکتاتور احمق و خون آشام سر و کله بزنم، آنوقت حکام و سران کشورهای ۵+۱ در کمال ریلکسیشن و آرامش، نهایتش بخواهند برای تفریح مرا تماشا کنند! نه. بهتر است آنها با زن و بچه هایشان بیایند و همان آرا و دیدگاههای دهه اخیرم در ارتباط با خانواده های خودشان را تماشا کنند تا لااقل مقدمه توسعه روحی روانی برای مردم جهان هم فراهم شود و پازل مربوط به آن در تصویر جهان مطلوب اکبر شکل گرفته و توسعه یابد. سران ۵+۱ همین کوچولوی اکبر را تماشا کنند و بنشینند سرش، برایشان بهتر، خوشتر و درمان سازتر خواهد بود. چه با انگشت، چه با جسم و شی خارجی و چه با خود کوچولوی اکبر و یا چه صرفا با تئوری سازی، هر کدام که باشد و در هر حال در آرام و قرار بخشیدن به حکام و مقامهای مسوول کشورهای ۵+۱ و درمان ایشان در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت، موثر و خوب عمل می کنم تا جهان تحت سلطه هژمونی ایشان نیز تدریجا از شر ذهن سیاه و بیماری های روحی روانی ایشان آزاد شود.

پس شعار
"من به امن و با ثبات بودن کشورهای ۵+۱ اعتراض دارم و در مقابل امنیت ایشان ایستاده ام"
که شعار تحصن تدریجی اکبر بوده و منجر به تضعیف و مچاله شدن اکبر گشته و ممکن است حتی منجر به مرگ اکبر نیز بشود
یک شعار پوچ و خود زنی صرف و احمقانه از سوی اکبر نبوده است
و اکبر، کشورهای ۵+۱ را
هم در مورد ایران، مردم ایران و منافع ملی ایران
و هم در مورد تاسیس سازمان موازی و تشکیل دولت جهانی اکبر،
که معطوف به تامین منافع جهان و جهانیان و حفاظت از آن است،
مسوول و پاسخگو می شناسد.

علی اکبر ابراهیمی
شامگاه ۳۰ آذر ۱۳۹۹
۲۰ اکتبر ۲۰۲۰
تهران


پست‌های معروف از این وبلاگ

بر سر مهاجران ایرانی چه آورده اند؟

فراخوان سرنگون کردن بیدادگران جنایتکار