توافقنامه امنیتی پیشنهادی به شیطان برای روز 22 خرداد

من نمی خواهم در استقلال ایران دخالت کنم. من هیچگونه وظیفه ای برای تعیین سرنوشت هیچ قومی بجای خود آن قوم ندارم.
این اتهام شوم که من اصلا نماینده ملت ایران نیستم را می پذیرم. اگر ملت اعتراضی در اینمورد ندارند این اتهام را می پذیرم و تا اطلاع ثانوی اعتبار و دیگر اجزای حقوقم را از قدرت ایران می کشم بیرون و فعلا فقط به منافع خودم می اندیشم تا بتوانم به وضعی برسم که بتوانم به منافع دیگران نیز بیندیشم. و فقط می خواهم از ابتدائیات رفاه زندگی بی نیاز بوده و مطالعات و تحقیقاتم را ادامه دهم. آیا من از اعضای باند عطیقه ها هم کمترم؟
این "توافقنامه امنیتی پیشنهادی" را یکبار دیگر باز مطرح می کنم تا یک بار دیگر در حضور همه به آن بالایی ها و مسوولین اصلی گفته باشم که من از خطر استقبال نکرده ام و به پیشواز خطر نرفته ام.
من حاضرم خودم را در مرض خطر قرار ندهم و مبارزات خودم را آنگونه که در شان خویش می بینم و می دانم ادامه دهم و به سمت اهدافم _که اهدافی ثابت هستند_ پیش روم.
هر کسی به من حمله می کند نابود است و بهمین دلیل من دلم برای همه مهاجمین می سوزد و نمی خواهم یک کس بعنوان تنها مقصر و بد معرفی و مجازات شود. به هر حال شیطان نیز هزار سال عبادت کرده و از بندگان ما بوده است.
من حاضرم به حکام شیطان منش حمله انتحاری نکنم.
یعنی من حاضرم قبل از اینکه اکثریت مطلق جمعیت لااقل هشتاد میلیون نفری ایران از من در خواست حمله به حکام شیطان منش ایران را نکنند و یا در پاسخ اراده و خواست من برای انجام چنین حمله ای نیز مجوزهای لازم را بطور شفاف تر, رسمی تر و مستقیم به من ندهند به حکام شیطان منش جمهوری اسلامی حمله نکنم.
یعنی اینکه من حاضرم تا زمانی که آلترناتیوی از تفاهمات و توافقات میان اتاقهای فکر جنبش سبز در خارج از کشور برای جایگزینی بجای رژیم جمهوری اسلامی که از من تاییدیه ای نیز خواسته باشد وجود ندارد به حکام شیطان منش جمهوری اسلامی حمله نکنم.
در مورد وضعیت جنبش سبز ملت ایران نیز خیلی ناراحتم اما میزان خدماتی که من برای جنبش سبز ملت ایران انجام داده ام از معدل میزان خدماتی که هشتاد میلیون ایرانی برای جنبش سبز ملت ایران انجام داده اند برتر است و من به جنبش سبز بدهکار نیستم. و جنبش سبز نیز بخاطر خدماتم به من آفرین می گوید و اگر اعتراض یا ناراحتی یی دارد خطاب به مسوولان اصلی و همدستان ایشان در آن بالا بالاها و خطاب به باند عطیقه ها بوده است, حتی اگر به وضعیتی نا متعادل دچار گشته و مجبور شده باشد بجای نام آنها از نام من بعنوان کیسه بوکس استفاده نماید. در هر صورت من از جنبش سبز هیچ گله ای ندارم چرا که جنبش سبز امروز داغدار و عزادار است. من دشمن آنهایی که این وضعیت را برای جنبش سبز پیش آوردند هستم.
من حاضرم که به پیشواز خطر نروم اما امکانات و تسهیلات لازم برای ادامه مبارزاتم به شکلهایی بهتر, موثرتر و بی خطر تر باید برایم فراهم شود. کاری کنید که من تا 22 خرداد امسال مطالعات و تحقیقاتم را ادامه داده باشم, پروژه علمی ام را در سطوح گسترده ملی و جهانی با تولید و ارایه محصولات فرهنگی و هنری معرفی کرده باشم, در میان همه ملل دارای اعتبار و مقبولیت اجتماعی باشم, ورک شاپ و تلویزیون داشته باشم, در انگلیس, واشنگتن و یا کانادا و اونجور جاهای خوب خوب نشسته باشم, حکام را از جانب مردمشان برای تصویب دهمین قطعنامه بر علیه نقض حقوق بشر در ایران تحت فشار گذاشته باشم و عملیات نظامی علی اکبر ابراهیمی برای آزادی ایران را اجرا کنم.
من حاضرم ریسک نپذیرم اما نیازها, آرزوها و آرمانهای من باید تامین شوند و اگر بدون خطر تامین شوند که چه بهتر. وقتی جنبش سبز هنوز یک پیغام هم برای من نفرستاده که به من خانه و ماشین و ورک شاپ و پکیج مهاجرتی می دهد و یا لا اقل کار مهاجرتم را درست می کند من این را به حساب پستی و رذالت جنبش نمی گذارم و نمی گویم که همه شو خودشون خوردن به ما چیزی نرسید. چرا که دارم وضعیت جنبش سبز واقعی را می بینم و جنبش سبز در قبال باند عطیقه ها هیچگونه وظیفه و مسوولیتی ندارد و من هم از باند عطیقه ها نیستم که بخواهم از جنبش سبز طلبکار باشم. موظف و مسوول مستقیم در قبال انسان رژیم جمهوری اسلامی است و موظف و مسوول اصلی در قبال انسان نیز تمدن غرب.
وقتی نه برای جنبش سبز جعلی آنقدر اهمیت و ارزش دارم که خانه ای در ایران و یا امکان مهاجرتی به غرب به من بدهد و نه حکام شیطان صفت جمهوری اسلامی آبرو و استقلالی دارند که بتوانند یکی از این دو خواسته مرا بر آورند و ساعت هم شده دوازده ظهر 22 خرداد 89 من می روم به سمت خیابان مرکزی تهران تا اعتراض کنم. آنهایی که اعتراض نمی کنند شاید آنچه که برازنده ایشان است را گرفته اند و دیگر نیازی به طلبکار سوغاتی بودن ندارند اما من سالهاست که برای برخورداری از حداقلی از سهام عدالتم دارم التماس می کنم و سازمان ملل موظف و مسوول است و من هم حمله انتحاری نمی کنم و خدا هم شاهد است و نسلهای آینده هم قضاوت خواهند کرد.
اصلا وای به حال ملتی که شرکت در راهپیمایی غیرمسلحانه را برایش حمله انتحاری نامیده باشند. و وای به حال ملتی که مشکلات مالی داشتن خدا به نفعش است و می گوید خدایا به دادمون برس و خدا می گوید تا مشکلات مالی نداشته باشم به دادتون نمی رسم و به دادتون نمی رسم تا اختلافات و مشکلات بی پایان مالی و .... تون گریبانگیر من هم نشه.
این نسخه جهانشمول است و هر پویشگر سبزی که بوسیله مشابه های قابل تایید این نسخه از حکام شیطان منش امتیاز بگیرد من خوشحال می شوم و وی را از اعضای باند عطیقه ها نمی شناسم. چونکه حقوق و امتیازات متعلق به خود ما سبزهاست. اما ای جنبش سبز, یادت باشه که وقتی حقوقتو گرفتی و رفتی اون بالا ها به خدا رسیدی ادامه مباره تا رسیدن به اهدافی که برای پیروزی انسان تعریف شده رو یادت نره.
امضا: یک انسان که
حسین مظلوم
نام دارد.

پست‌های معروف از این وبلاگ

بر سر مهاجران ایرانی چه آورده اند؟

فراخوان سرنگون کردن بیدادگران جنایتکار