تداوم سیاهکاری های خامنه ای بر ضد ایران

تداوم سیاهکاری های خامنه ای بر ضد ایران

ایرانی های دروغگو و دزد، یکم محرم به اسم اینکه پس فردا بیا پولتو بگیر اکبر را ناگهان از کار انداخته اند بیرون و پس از روزها و هفته ها الافی و از کار و زندگی انداختن وی، بهش گفته اند پس از بیست و هشت صفر برو بانک و چکی که به نام صاحب کارخانه هم نیست را وصول کن! آنوقت اکبر که اینهمه همه جا در محیطهای ایرانی توی سرش می زنند، فقط گیر داده به رژیم من. اصلا تو با رژیم من چه کار داری؟ تو با خود مردم ایران طرف دعوا هستی. همانها که سنگشان را به سینه می زدی. و با اپوزیسیون پستشان  که خودشان در امنیت نشستند و اگر هم به معرکه ها رفتند سودها بردند و از تو بعنوان موش آزمایشگاهی و طعمه استفاده کردند و جان جنبش سبز را از تو گروگان گرفتند و جان تو را از جنبش سبز گروگان گرفتند.

پاسخ اکبر: دور شو ای سید علی خامنه ای، دور شو ای شیطان رجیم. درد و بلای همه دوستان و آشنایان و همکاران و مدیران و کارفرمایان ایرانی من بخورد بر فرق سر تو و عمال مفت خور و حرامخورت.

قاتل جنبش سبز خود تو هستی. در سال نود دستپاچه برگزاری انتخابات مجلس بودی و پلیسهای دزدت در اداره پل گیشایشان گوشی ام را دزدیده بودند و شبها به اسم گشت کنترل مرا که از سر کار می آمدم به کمپ ترک اعتیاد می بردند و از من گیت می گرفتند و آزمایش اعتیاد می گرفتند. و یا گاهی شبها به اسم خفت گیر و تبهکار و راهزن مرا به عمق جاهای خلوت برده و با ضرب و شتم جیبهایم را خالی می کردند و با سر و روی خونی به خانه روانه ام می کردند. همه این موارد دست کم یکبار تا همین شدت اتفاق افتاده. جنبش سبز را در همان روزها کشتی. توی بی ناموس. این ملت و یا اپوزیسیونشان هر چقدر هم که پست و یا نجس و سزاوار تحقیر و ذلت و ظلم باشند _که من مطمئن نیستم باشند_، باز هم شرف دارند بر یک شیطان عصبی یا بی عرضه که تاریخ مصرفش گذشته است و نمی تواند یا نمی خواهد به تعهدات خودش در توافقنامه ها با 5+1 و یا هر خدا یا قدرت برتر و پرسشگری عمل کند و جوابگو باشد. تو و سیستمت روی کل دیگر ایرانیان را سفید کرده اید. بجز خودت و باندت من دزد و دروغگو و جنایتکار دیگری در عرصه ایران معاصر نمی بینم.