می کشم. می کشم انکه برادرم کشت

می کشم. می کشم انکه برادرم کشت. این شعاری است که امروز از متن توده های این ملت به گوش می رسه. اولین جرقه های این جشن حکومت جلوی وزارت کشور دیده شد. دانشجوها و مردم ایستاده بودند و جلو نمی رفتند. نیروهای زره پوش هجوم اورده ن و با باتوم مردم رو تار و مار کردن. زهر چشم گرفتن اینجا سنت است. یک روز مردم رو تار و مار کردن و به روی خودشون هم نیاوردن. فرداش کمی گندش در اومد و دیگه نشد ماست مالی بشه. بعدش گفتن مردم اراذل و اوباش و خس و خاشاک و اغتشاشگر و .... هستند. یعنی رهبر کشور به اون مدنی ترین راهپیمایی یی که من تا امروز در ایران دیده بودم اشاره کرد و فحش داد و از موسوی خواست که به مردم خیانت کنه و بگه همه اونایی که تنور انتخابات رو گرم کرده بودند و به این انتخابات شرف و حیثیت بخشیده بودند بازیچه رژیم بوده اند.
مردم مصداق این فحشها نبودند و این معنی یش این است که اقلیت حاکم و ستمگر خودشان مصداق ان فحشها بوده اند. و من واقعا متاسفم. چرا که خوشی زیر دل هیات حاکمه زده و داره ن قدرت رو به شکل افتضاحی بالا می یاره ن و دفع می کنن. مردم مصداق فحشها نبودند اما اصرار حکومت انها را نیز به واکنش واداشته است. برادر انها را کشته اند منظورشان از واژه برادر نیز بسیار گسترده است. به گستردگی ایران. حکومت دارد کشور را به سمت تحقق شعار هر ایرانی یک پرونده پیش می برد. اما ای کاش به بررسی پرونده های خودشان تن در می دادند و این چهره را از خودشان اعلام نمی کردند.
به حداد عادل و همه کسانی که صاحب میکروفون و روزنامه و وسایل ارتباط جمعی و ازادی مطلق بیان و نهاد و اینطور چیزهاهستند پیشنهاد می کنم برای اتحاد ملی فکر اساسی کنند. فکری که فقط به درد همین سی چهل متر همین اطراف بخورد را نمی گویم. کاری کنند که فرزندان و نوادگانشان نیز از ایرانی های اگاه و فریب نخورده و یکتا پرست عبارت خدا پدر و مادرت را بیامرزد را بشنوند.
توسل به عه له مه معجزه گر خشونت و ایجاد فضای رعب و وحشت و تهدید و تهمت فکر اساسی نیست. خودشان هم می دانند و ما هم کم کم داریم اگاه می شویم و پرونده وظایف و جرایممان را عادلانه با هم تقسیم می کنیم.
+ نوشته شده در سه شنبه 26 خرداد1388ساعت 10:19 بعد از ظهر توسط علی اكبر ابراهیمی

پست‌های معروف از این وبلاگ

بر سر مهاجران ایرانی چه آورده اند؟

فراخوان سرنگون کردن بیدادگران جنایتکار