اعلامیه شماره 6 تحصن اکبر

هر چند که رژیم مستبد حاکم بر ایران، ماموریت مانع شدن در مقابل سیل پر زوری از فشارهای بین المللی و منحرف و هدایت کردن فشارهای مالی باقیمانده از تحریمها و سوء مدیریت ها  از مزدوران حکومت به سمت مردم را برای آقای روحانی (رییس جمهور ایران) در نظر گرفته بود و در اینمورد نسبتا موفق هم شد، اما کاهش آسیب پذیری ایران برای خود مردم ایران و بخصوص نخبگان سبز ایشان نیز مهم است.
ما در این روزها به پایان فرصت شش ماهه توافق موقت ژنو که میان ایران و گروه 5+1 منعقد شده است نزدیک می شویم.
البته که من از حل و فصل دیپلماتیک و صلح آمیز مناقشات اتمی میان ایران و گروه 5+1 خوشحال می شوم و از آن حمایت می کنم. البته که من از توسعه اقتصادی و صنعتی ایران خوشحال می شوم و از آن حمایت می کنم. آیا شادی کاملی برای اکبر بدون امنیت، توسعه، رفاه، آسایش و شادی مردم (اعم از مردم ایران و یا مردم دیگر کشورهای جهان) قابل تصور است!؟ معلوم است که نه.
در راستای همین اطلاعیه، طی روزهای قبل من باز هم خواستار سلامتی، جوانی و زمان، پول و ثروت معنوی، پول و ثروت مادی و توسعه و پیشرفت برای سبزهای ملت ایران شده ام. چرا که معتقدم آدمهای سبز اکبر نباید تفاله تر از دیگر بخشهای ایرانی ملت اکبر باشند.  
من امروز یکبار دیگر نیز اعلام و تاکید می کنم که کشورهای روسیه، چین و دیگر کشورهای گروه 5+1 مسوول اعمال فشار (اعم از تحریم و یا جنگ) بر ضد ایران هستند. و من هرگز مسوولیت آن را نمی پذیرم و فقط دستور آن را صادر می کنم.
همان کشورهای 5+1 خودشان مسوول هستند که در مذاکرات، معاملات و توافقات اتمی شان با جمهوری اسلامی ایران هرگز نگفتند که اگر جنبش سبز در ایران پیروز و حاکم شود، ایران حق ساختن بمبهای اتمی را خواهد داشت. و حتی هرگز نگفتند که چنانچه فضا برای جنبش سبز در ایران اندکی بازتر شده و فشارها بر هویت سبز ایران اندکی کاهش یابد، گروه 5+1 نیز اندکی به ایران حقوق و امتیازات اتمی بیشتر و بهتری را واگذار می کند. آری خود آنها در مورد اعمال فشار (اعم از تحریم و یا جنگ) بر ضد ایران مسوول هستند و من در اینمورد هیچگونه مسوولیتی را نمی پذیرم.
من فقط خواهان اعمال فشار (اعم از تحریم و یا جنگ) بر ضد ایران شده ام و کشورهای 5+1 را در اینمورد ملزم کرده ام و این موضوع به آن معنی نیست که مسوولیت آن را نیز بر عهده گرفته باشم. موضوع خیلی ساده است. من فقط دیده ام که ریفرنس مطلق و مقدس در دیدگاه اکبر که عبارت است از “نیروهای همسو با اکبر در سال 2009″ برای کشورهای 5+1 از اهمیت لازم و کافی برخوردار نیست و در محاسبات ایشان آنگونه که باید و شاید در نظر گرفته نمی شود و با مشاهده این اوضاع به این نتیجه رسیده ام که بجز اعمال فشار (اعم از تحریم و یا جنگ) بر ضد ایران، راه دیگری برای مجازات دشمن (یا همان ضد سبزهای افراطی صاحب اختیار و برجسته جمهوری اسلامی ایران) در کوتاه مدت باقی نمانده است. و به همین دلیل نیز فشارهای قطعی، ملموس، شفاف و محاسبه شده ای از تهدیدها و تحدیدها را بر علیه کشورهای 5+1 به کار بسته ام تا رویکرد ایشان به سمت اعمال فشار (اعم ار تحریم و یا جنگ) بر ضد ایران سوق یابد.
در راستای همین اعلامیه، طی روزهای قبل من باز هم خواستار سلامتی، جوانی و زمان، پول و ثروت معنوی، پول و ثروت مادی و توسعه و پیشرفت برای سبزهای ملت ایران شده ام. چرا که معتقدم آدمهای سبز اکبر نباید تفاله تر از دیگر بخشهای ایرانی ملت اکبر باشند.
موسوی بطور نسبی به قتل رسیده. تاجزاده و نوری زاد و دیگر آدمهای سبز اکبر استعدادهایشان فقط محدود شده به درخواست غیر مسلحانه برای کتک نخوردن و بیش از پیش سرکوب نشدن. عیار و ارزش سبزهای ایران را در سیاهچالهای بازجویانشان دوشیده اند تا از سبزهای ملت ایران تفاله هایی کم ارزش و کم بها باقی گذاشته باشند که مفت هم گران باشد.
اما با همه این اوصاف و در این زمانه ضد سبز سبز کشان، اکبر باز هم منتقم مصمم و اتوماتیک آن تفاله ها و یا به قول آن زندانی سیاسی اوین، "گوشت چرخ کرده" هاست. چرا که بخشهای عمده ای از ارزشها و پولهای باالقوه و بالفعل اکبر با آنها رفته به اعماق سرکوب شدن و مورد حمله قرار گرفتن. و امروز اکبر در ایران جانش را کف دستش گرفته تا بگوید:
رهنورد، میر حسین، مصطفی، محمد (نوری زاد و خاتمی)، عماد، مرتضی، طاها، محتشمی پور، رجایی، معصوم، رمضان زاده، ابوالفضل و همسرش، میردامادی، قاسم شعله سعدی، محمد سیف زاده، ابوالفضل عابدینی، حسین رونقی ملکی، عرب سرخی و همسر و فرزندانش، برادر زاده موسوی، عبد الله مومنی، حسن اسدی زید آبادی، هدی صابر، سحابی ها، کشته شدگان جنبش سبز و دیگر آدمهای سبز اکبر
نباید تفاله تر از دیگر بخشهای ایرانی ملت اکبر باشند.
من هنوز هم خواستار سلامتی، جوانی و زمان، پول و ثروت معنوی، پول و ثروت مادی و توسعه و پیشرفت برای سبزهای ملت ایران هستم. چونکه این موضوع علی رغم اصرار و تاکید من ، باز هم ممکن نشد، من بر مجازات ضد سبزهای مسوول و مربوطه اصرار و تاکید دارم. و چونکه این موضوع نیز ممکن نشده است، من رفع فشارهای بین المللی بر ایران را نه در کوتاه مدت، نه در میان مدت و نه در بلند مدت به نفع ملت ایران نمی بینم. و اعلام می دارم که آدمهای سبز اکبر نباید تفاله تر از دیگر بخشهای ایرانی ملت اکبر باشند.
من ملت ایران را دوست دارم و ایشان را فرا می خوانم که مرا کمک کنند تا بتوانم بیش از پیش نیز دوستشان بدارم. چنانچه شاهد اقدامات گسترده، موثر و منجر به پیروزی از سوی ملت ایران برای حمایت از آدمهای سبز اکبر باشیم قطعا این موضوع ممکن خواهد شد و سبزهای ایران آنقدر تفاله و بی ارزش و مشمئز کننده نخواهند بود که لازم باشد ملت ایران نیز بطریق اولی، پست تر و تهوع آورتر از سبزهای خودشان و خطرناک برای جامعه بین الملل و جهان اکبر شناخته شوند.
با سپاس.

علی اکبر ابراهیمی

تهران
چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
۷ مه ۲۰۱۴

ضمنا من به پسر بچه های ضد سبزهای افراطی صاحب اختیار و برجسته جمهوری اسلامی در ایران و به نوامیس آن ضد سبزها پیشنهاد می کنم که در راستای اقدام برای نجات اطرافیان ضد سبز خودشان، بیایند از من بخواهند که من ایشان را بکنم. تا شاید من ایشان را بکنم. و حتی با کیر و خایه هایم نیز بکنم و نه لزوما و فقط با چوبی، بطری یی، چیزی. تا شاید در صورتی که من ایشان را بکنم، گناهان و جرایم ضد سبزهای افراطی صاحب اختیار و برجسته جمهوری اسلامی در ایران اندکی شسته شده و کاهش یابد و نفرت و کینه و دیگر موانع آشتی و اتحاد ملی در ایران و در دلهای عموم ایرانیان معاصر تا حدودی از بین برود و خیمه شب بازی های انتخاباتی در ایران اندکی به سمت انتخاباتهایی آزاد و با استانداردهایی معقول ارتقاء یابد.


تا شاید بتوان شیطنت های ضد سبزهای افراطی صاحب اختیار و برجسته جمهوری اسلامی در ایران را یک خواستگار زنون لوث و ناشیانه و قابل توجیه و تبرئه نامید. باشد که دیگر نیازی به گاییده شدنهای بیشتر و بدتر آنها و کس و کارشان در آینده نباشد. و چه توسل دیگری بهتر و صحیحتر و مفید تر از "این" باقی مانده است برای احتمال نجات ضد سبزهای افراطی صاحب اختیار و برجسته جمهوری اسلامی ایران؟ هیچ.

پست‌های معروف از این وبلاگ

بر سر مهاجران ایرانی چه آورده اند؟

فراخوان سرنگون کردن بیدادگران جنایتکار