خاستگاه طلبکار بودن خامنه ای از سران جنبش سبز

آقای خامنه ای, شما خیلی علاقه دارید که خاتمی و امواج سبز خیابانهای ایران در سال 88 به همدیگر فحش بدهند و علیه همدیگر موضع گیری کنند. نشان به آن نشان که جنابعالی در پائیز 2010 ضری زده بودید به این مضمون که خواص نظامتان در انتخابات خرداد ماه سال 88 از سبزها فریب خورده اند! و جایی هم فرموده بودید که به همین دلایل ضرر کردند.
می دانید چرا خواهان موضع گیری متقابل میان سبزها و خاتمی هستید؟ می دانید اما شاید آنقدر به این ملت احمق فرض شده چرت و پرت القا کرده اید که حتی خودتان هم حقیقت و واقعیت را از یاد برده اید. من بعنوان یک قطره سبز یکبار دیگر موضوع را به شما یادآوری می کنم و صورت واقعی مسئله ای را که مطرح است به شما نشان می دهم.
این ملت بیچاره ایران, ایمان و باورشان به حقیقت ایران را پس از دوم خرداد 76, به محمد خاتمی متمرکز کرده و در ایشان تجسم بخشیده بودند. یعنی خاتمی شده بود مظهر شکوه و زیبایی ایرانی. شده بود حقیقت ایران. شده بود همان کودک نورچشمی, عزیز دردونه و برادر کوچیکه واحد همه اقوام و شهرهای ایران. شده بود یک نوجوان برومند ایران که در نظر ناخودآگاهانه دختران و زنان خانواده های ایرانی, تو دل برو و دوست داشتنی است. تا حدی که مایلند طلا جواهراتشان در دست وی و در اختیار وی باشد.
جنابعالی می خواستید محمد خاتمی طلا جواهرات ملت را بدزدد و بیاورد بدهد به شما و ماساژتان هم بدهد. اما اگر قرار بود که محمد خاتمی, محمد خاتمی مورد نظر ایران و ملت ایران بماند, نمی شد که آنگونه شود که شما می خواستید. اگر قرار باشد خاتمی در حضور شما عربده ای بلند تر از عربده شما بکشد در حالی که شما سکوت اختیار کرده باشید, نمی شود.
اگر قرار باشد من و خاتمی برای هم شکلک در نیاوریم و شبیه آدمیزاد باشیم, نمی شود. اگر قرار باشد من بعنوان یک قطره سبز, شخصیت مقتدر, قوی, پولدار, متین و با آبرویی داشته باشم, نمی شود. یا اگر قرار باشد که خاتمی اینگونه باشد, نمی شود. اگر من و خاتمی برای هم احترام قایل باشیم نمی شود. اگر من و خاتمی با احترام با هم رفتار کنیم نمی شود.
چرا نمی شود؟ چونکه شما شییطان هستید و هیچکس نباید برتر و بالاتر از شما باشد. یعنی شما در جایی قرار گرفته اید که با وجود شما راه خدا سد شده است و شرط خداپرستی و حرکت به سوی خدا, پذیرش شراکت شما در خدایی خدا و صاحب اختیار خدا بودن شماست.
چرا نمی شود؟ چون شرمی این وسط است که بار آن باید بجای شما توسط من و خاتمی به دوش کشیده شود. چرا؟ چونکه خاتمی طلاها را آورده ریخته این وسط و شما شیرجه زده اید وسط طلا جواهرات و خواهان ماساژ نیز شده اید و خاتمی دارد با شرم, خنده ای تمسخر آمیز و اوردنگی هایی که به شما می زند, شما را ماساژ می دهد. و شما دارید با وقاحت و بی عاری, رویاهای سکسی تان در مورد خوشگل ترین دختران و زنان ایرانی را با صدایی واضح مرور می کنید.
و این اطراف یک نظارت سبزی هست. نوری از خدا که تحملش برای زشت ترینها آسان نیست. و من که یک قطره سبز هستم باید تحقیر شوم یا تو سری بخورم یا بشکن بزنم و برقصم و چه می دانم, به نوعی خرد شوم و از بین بروم تا هیچ چیزی از جنس خدا در اطراف شما نباشد و هر چه هست از خودتان هم کمتر, پست تر و مبتذل تر باشد.
راز بهانه جویی های شما از خاتمی, توی سر خاتمی زدن ها, به خاتمی فحش دادن ها و سر خاتمی عربده کشیدنهایتان نیز همان است که در سطور بالا در مورد قطره سبز ذکر شد.
خاتمی باید برای پنهان کردن ننگ سرکوب امواج سبز خیابانهای ایران در سال 2009 توی روی اکبر با قیافه ای تعجب زده بشکن بزند و برقصد و به اکبر بخندد و اکبر را مسخره کند و به داد اکبر و دیگر قطرات امواج سبز خیابانهای ایران در سال 2009 نرسد و اکبر و دیگر قطرات امواج سبز خیابانهای ایران در سال 2009 را کمک نکند و اکبر را تکذیب کند تا خامنه ای باور کند که اکبر و خاتمی با هم دشمن هستند. و آنگاه یواشتر توی سر خاتمی بزند و محکم توی سر خاتمی نزند و وی را از خواص قبول بشناسد و .....
اما نه اکبر و نه هیچیک از دیگر قطرات سبز و نه هیچیک از ملت پرجمعیت ایران دیگر وقت اضافه ای ندارند که بخواهند صرف دوستی و یا دشمنی با محمد خاتمی کنند. خاتمی نیز نه با خوب است و نه با بد. بلکه خاتمی حافظ حداقلهایی است که باید قابل دسترس برای همه باشد. خاتمی با آن استانداردهاست. حتی اگر دیگر تجسم و کانون اعتماد ملی یا بین المللی نباشد و خامنه ای نتواند بوسیله وی به طلا جواهرات این ملت بی گناه دسترسی یابد.
حقیقت ایران امروز, محمد نوری زاد, مصطفی تاج زاده, میرحسین موسوی و اصلاح طلبانی هستند که از این رژیم یا از برخی عناصرش شکایت کرده اند و بر ضد انتخابات پیش روی مجلس بیانیه صادر کرده اند و دارند هزینه اش را می پردازند. آن بزرگواران, نوری از خدا هستند و تجسم ایمان, باور و اعتماد ملی ملت بزرگ ایران.

پست‌های معروف از این وبلاگ

بر سر مهاجران ایرانی چه آورده اند؟

فراخوان سرنگون کردن بیدادگران جنایتکار