آقای فیروز آبادی, چرا خانواده پدر من همچون خانواده شما مصونیت, آسایش و رفاه ندارند؟

آقای فیروز آبادی, چرا مسایل عادی, جزیی و پیش پا افتاده زندگی شما برجسته, حساس و بحرانی نمی شود اما برای من که حتی یک قطره سبز هم هستم می شود.
چرا شما پول می گیرید و من نمی گیرم؟ چرا من باید وقتی برای گزارش مفقودیت گذرنامه ام می روم شاهد تئاتر یک پیرزن نق نقوی پناهنده به خارج که گذرنامه می خواهد باشم و با خودم نیز خشک و با حالت تمسخر رفتار شود؟ آقای فیروز آبادی, شما خودتان اگر مدرک شناسایی یی بخواهید برای خودتان بگیرید آیا اینقدر دنگ و فنگ دارد؟ آقای فیروز آبادی, لطفا فردا صبح مدارک من در رابطه با اعلام مفقودیت گذرنامه را تحویل بگیرید تا من بتوانم بروم دنبال کار بگردم. چرا که به من مثل شما پول نمی دهند. به من حتی حق خودم را هم نمی دهند, چه رسد به آن پولهای مفت و حرامی که جنابعالی می گیرید. راستی شماهنوز که هیچ نیستید, اینید, اگر یک قطره سبزی, چیزی بودید چه می کردید؟

پست‌های معروف از این وبلاگ

بر سر مهاجران ایرانی چه آورده اند؟

فراخوان سرنگون کردن بیدادگران جنایتکار